tag:blogger.com,1999:blog-1948194004955118108.post3601904018682467144..comments2023-07-20T15:52:19.522+03:30Comments on فلسفه علم: پینوشتی بر نوشتهای شخصی که نیستمصطفی مهاجریhttp://www.blogger.com/profile/03390454591906233765noreply@blogger.comBlogger1125tag:blogger.com,1999:blog-1948194004955118108.post-8399547929537713572014-12-08T22:41:36.762+03:302014-12-08T22:41:36.762+03:30من هم همچون مصطفی در عجبم که "چیزی که دار[د] ...من هم همچون مصطفی در عجبم که "چیزی که دار[د] مینویس[د] ... در مخالفت با نوشتهای نیست که درباره آن مینویس[د]" . اما عجبم جای تعجب دارد، چرا که مصطفی خودش میگوید " مثلِ او «اصلن حقیقت را دوست ندار[د]». یا لااقل تنها "بعضی حقایق را دوست دارد". مثلا، مصطفی این حقیقت را دوست ندارد که "دلنوازترین فیلسوف" او میگوید "[*] از هیچ یک از ما [*] خواسته نشده که به عنوان عضوی از هیئت منصفه در محکمه حاضر شویم؛ بنابراین اعلام مجرمیت و برائت [از سوی هریک از ما] کاری است بسیار عبث." این حقیقت را دوست ندارد که از نظر "دلنوازترین فیلسوف" کارهای خاتمی مثل ارتقا گرفتن و ... "مهمتر" بوده است از اینکه نخواهد "بخش یا همه نوشته کس دیگری را (باز)چاپ کند". یا این حفیقت که در نوشته او تنها کسی که باید درس بگیرد یاسر پوراسماعیل است "که دفعه بعد که از او خواستند مقاله ای را ترجمه کند بیشتر دقت کند." <br />مصطفی راست می گوید، تقصیر ماست اگر از مصطفی انتظار داشته باشیم درباره "پیام اصلی" کسی که "به لحاظِ عاطفی به [او] مرتبط" است بی طرفانه قضاوت کند. حقیقت این است که مصطفی مهدی نسرین را دوست دارد و این از جمله حقایقی است که مصطفی دوست دارد. Anonymousnoreply@blogger.com