۱۳۹۰ خرداد ۳, سه‌شنبه

جلساتِ مقاله خوانی با موضوعِ معقولیت (Rationality) و عمل (Action) - برنامۀ جلساتِ آینده

با توجه به اینکه در جلسات گذشته در ترتیب ارائه مقالات تغییری رخ داد و همچنین جلسۀ 26 اردیبهشت لغو شد، برنامۀ جلساتِ آینده به شرح زیر تغییر میکند:

دوشنبه 9 خرداد
  1. Intending (1978)
دوشنبه 23 خرداد
  1. Psychology as Philosophy (1974)
دوشنبه 6 تیر
  1. Hempel on Explaining Action (1976)

اطلاعات بیشتر دربارۀ این مجموعه جلسات: 1 و 2


پی نوشت: زمان و مکان جلسات طبق روالِ سابق (ساعت 16 تا 18 - پژوهشکده فلسفه تحلیلی، اتاق دانشجویان دکتری) خواهد بود.

۱۳۹۰ خرداد ۲, دوشنبه

پیچ خطرناک


يك خانم سرخپوستي هست به اسم رز كه، به دنبال عارضه قلبي برای مادرم، از طرف دولت كانادا موظف شده است به او در كارهاى خانه كمك كند.


رز: کارت توی ایران چیه که مامانت می گه امنیت شغلی نداری؟
من: فلسفه درس می دم.
رز: فلسفه یعنی چی؟
من: ببین رز، پرسش از چیستی فلسفه سوالی است به قدمت خود فلسفه و بسته به چارچوب مفهومی ای که انتخاب کنی، تحلیل ماهیت فلسفه می تونه جنبه های مختلفی رو دربر بگیره.
رز: ببین مهدی، جواب یه سوالی رو نمی دونی، بگو نمی دونم.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۳۱, شنبه

جدال فلسفه‌ها در قم

در بیست‌و‌هشت‌ام اردیبهشت 1390، در دانش‌گاه مفید قم بیژن عبدالکریمی و کاوه لاجوردی درباره‌ی فلسفه‌های قاره‌ای و تحلیلی مناظره‌ کردند. من در جلسه حاضر نبودم ولی گزارش زیر به نظرام دقیق آمد:

گفت‌و‌گوی فلسفی چگونه ممکن است

گزارش زیر هم اگرچه تقریبن خبری از ماوقع نمی‌دهد، به کار آسیب‌شناسی مخاطبان مناظره‌ها و سخن‌رانی‌های فلسفی می‌آید:‏

به اصطلاح مناظره

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۶, دوشنبه

ستاره بازان

"مگر مرگ چیست؟ چیزی نیست جز نداشتن استعداد" – از متن رمان ستاره بازان


رمان ستاره بازان اثر رومن گری را ترجمه کرده ام و آن را فصل به فصل در وبلاگی مخصوص این رمان قرار می دهم. دو تا از ناشرهایی که سال 88 سراغشان رفتم به دلایل مختلفی از به دست گرفتن کار چاپ کتاب سرباز زدند. به سه دلیل سراغ ناشر سوم نمی روم. اول خرافه (به اینجا مراجعه کنید). دوم تنبلی (به اینجا مراجعه کنید). سوم تدبیر چرا که یکی از قهرمانان این داستان – ژنرال آلمایو- دیکتاتوری در آمریکای جنوبی است که اعتقاد دارد استعداد و قدرت واقعی تنها در دست شیطان است و همه هم و غمش این است که با عالیجناب شیطان ملاقات کند. و دیگر قهرمان داستان – دکتر هوروات - کشیشی است که خود را در جهاد دائم با شخص شیطان می داند. شیطان نه به مثابه یک نماد یا افسانه بلکه به عنوان یک موجود حقیقی که روی زمین راه می رود. مدبرانه آن است که در این وانفسای جن گیری و جن گیر گیری فعلن دنبال مجوز برای این کتاب نرویم.


رومن گری این کتاب را نخست در سال 1961 به زبان انگلیسی و با عنوان The Talent Scout به معنی استعدادیاب چاپ کرده بود. بعدها خودش آن را به فرانسه ترجمه کرد و عنوان Les Mageurs d'Etoiles را بر آن گذاشته بود که معنای تحت الفظی اش می شود ستاره خواران و کنایه از دو گروه است: یکی آلمایو که مرتبن ستارگان عالم سحر، جادو و شعبده بازی را به کاخ خود دعوت می کند و البته زود از دستشان خسته می شود. یکی هم بخش بزرگی از مردم کشور آلمایو که دائمن در حال جویدن برگ های توهم زایی هستند که باعث می شود بیشتر در عالم ستارگان باشند تا روی زمین. ستاره باز برای آلمایو توصیف جالب تری است (مثل قمارباز و ماشین باز) و با توجه به این که در فارسی برای مصرف کنندگان برخی مواد مخدر هم از فعل باختن استفاده می شود (مثل تل باز و اکس باز) عنوان نهایی رمان را – به پیشنهاد دکتر ضیا موحد - ستاره بازان گذاشتم.


ترجمه تمام شده است ولی چون در حال باز خوانی برخی فصول هستم کم کم روی وبلاگ قرار می گیرند، طبیعتن این وبلاگ هم مثل سایر وبلاگ های بلاگاسپات فیلتر است، بنابراين مزيد امتنان خواهد بود اگر كسي اين فصول را روي يك وبلگ يا سايت فيلتر نشده هم بگذارد. کار حروفچینی و تهیه نسخه پی.دی اف کل کتاب هم در جریان است. این برای آنهایی که حوصله وبلاگ ندارند و همه وبلاگ ها برای آن ها وبلاگ بد است. مسئول هرگونه شباهت بین قهرمانان رمان و اشخاص حقیقی و حقوقی، ذهن شباهت ساز مرحوم رومن گری و ذهن شباهت یاب خواننده است و هیچ مسئولیتی ذهنن یا قلمن متوجه مترجم نیست.


رومن گری در سال 1980 خود کشی کرد چون گویا دیگر کاری در این جهان برای خود متصور نبود. چند روز پیش یعنی هشتم می زادروزش بود. اگر از خواندن رمان لذت بردید برای بهبود وضعیت روح نویسنده در آن جهان و بهبود حساب بانکی مترجم در این جهان دعا کنید. هر چه خاک اوست عمر شما باشد.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۴, شنبه

جلساتِ مقاله خوانی با موضوعِ معقولیت (Rationality) و عمل (Action) - تغییرِ موردیِ برنامه

جلسۀ مورخِ دوشنبه 26 اردیبهشت 90 برگزار نخواهد شد. جلسۀ جبرانی از طریق همین صفحه اطلاع رسانی خواهد شد.

اطلاعات بیشتر دربارۀ این مجموعه جلسات: 1 و 2

پرسیدن عیب است

يك خانم سرخپوستي هست به اسم رز كه، به دنبال عارضه قلبي برای مادرم، از طرف دولت كانادا موظف شده است به او در كارهاى خانه كمك كند.


رز: این انیمیشن پرسپولیس رو دیدی؟
من (هیجان زده): می خواهی بدونی ماجراهایی که در مورد ایران نشون میده حقیقت دارن یا نه؟
رز: نه می خواستم بدونم دیدیش یا نه.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۵, پنجشنبه

موقت و دائمی

يك خانم سرخپوستي هست به اسم رز كه، به دنبال عارضه قلبي برای مادرم، از طرف دولت كانادا موظف شده است به او در كارهاى خانه كمك كند. اوجين - شوهر رز - هم از بوميان آمريكاى شمالي است. ملندا دختر رز و اوجین است.



رز: سفر بخیر.


من: خیلی ممنون، رز. جور کنید با اوجین و ملندا یک دفعه بیاین ایران.



رز: ملندا چهارده سالش است و هنوز چیزهایی را که توی تلویزیون می بیند باور می کند. بنابراین تا چند سالی بعید می دونم به این سفر روی خوش نشان دهد ولی من و اوجین خیلی دوست داریم کشور تو رو ببینیم. ویزا لازم داریم؟



من: فکر کنم همه شهروندان کانادا برای سفر به ایران ویزا لازم داشته باشند.



رز: البته ما خودمون رو به معنی دقیق کلمه کانادایی به حساب نمی آریم. برای این که کانادایی باشی خودت یا پدر مادرت یا اجدادت باید یک روزی از یک جای دنیا اومده باشند این جا. ما همیشه همین جا بودیم.