فرض کنید در کلاس فلسفه علم 1 ثبت نام کرده اید . این کلاس هفته ای سه روز در روزهای شنبه ، دوشنبه و چهار شنبه تشکیل می شود . یکی از این روزها استاد تان به شما اطلاع می دهد که هفته آینده بدون اطلاع قبلی از شما امتحان خواهد گرفت ( بخوانیمش امتحان سورپرایز ) . بعلاوه شما را از اهمیت آن مطلع می سازد و به شدت توصیه می کند که برای امتحان آمادگی پیدا کنید . خوشبختانه فلسفیدن در این مورد به شما کمک خواهد کرد که اثبات کنید " امتحان سورپرایز " امکان ندارد و می توانید با نفس راحت به زندگی خود ادامه دهید . استدلال بدین گونه است :
امتحان سورپرایز نمی تواند در روز چهارشنبه باشد چرا که اگر از روز شنبه و دو شنبه جان سالم بدر برده باشید ( یعنی امتحان برگزار نشده باشد ) روز سه شنبه به طور قطع خواهید دانست که فردا امتحان دارید و بنابراین سورپرایز نخواهید شد .
اما امتحان سورپرایز در دوشنبه نیز نمی تواند باشد زیرا اگر از شنبه جان سالم به در برده باشید و با بخش اول استدلال موافق باشید ( مبنی بر اینکه امتحان سورپرایز در چهارشنبه نمی تواند باشد ) آنگاه روز یکشنبه خواهید دانست که فردا امتحان است و سورپرایزی در کار نخواهد بود .
اما اگر هر دو اطلاعات قبلی را داشته باشید امتحان در شنبه نیز سورپرایزتان نخواهد کرد چرا که با توجه به اینکه امتحان در دوشنبه و چهارشنبه نمی تواند امتحان سورپرایز باشد شنبه تنها گزینه ممکن است و آن هم سورپرایز کننده نیست .
تعداد روزهای مذکور( که در این مورد 3 بود ) را به هر عدد دلخواهی تعمیم دهید استدلال بر قوت خود باقی است ( کافی است به استقرا بر تعداد مذکور متوسل شوید )
من وشما بارها از امتحاناتی که به نوعی از آنها اطلاع کلی قبلی داشته ایم سورپرایز شده ایم .
کجای کار می لنگد ؟؟؟
پی نوشت : این یک مورد از پارادکسهای معرفتی ( در مقابل پارادکس منطقی ) است که به Surprise Test معروف است . می توانید به دایره المعارف استانفورد مراجعه کنید و کلی پارادکس از این دست ببینید . به این فکر کنید که چه تفاوتی بین این پارادکس و پارادکس راسل یا دروغگو وجود دارد ؟ وضعیت تناقض آمیز در امتحان سورپرایز از چه چیز ناشی می شود؟
سلام بر آرزو.
پاسخحذفمن فکر میکردم تو تو این مدت در ایالات متحده به سر میبری. ولی ظاهراً ساکن غار اصحاب کهف بودهای. این بهترین تبیین برای این واقعیت است که بعد از 3-4 سال، و بی مقدمه و اشارهای، ادامهی پستهای پارادوکسها را نوشتهای. به هر حال برای پر کردن شکاف اطلاعاتی این خواب طولانی مدت میتونی رو من حساب کنی.
سلام...من یادمه شبیه این رو درباره یه محکوم یه اعدام نوشته بودی.... لنگ کار اینجاست که در هر مرحله از استدلال شرایط تغییر می کند ولی شما بدون توجه به آن نتیجه مرحله قبل را مفروض می گیرید...
پاسخحذفسلام
پاسخحذفدر مورد امتحان سورپراز یا همان امتحان غیر منتظره خودمون نظری ندارم ولی پست غیر منتظره یعنی همین، یعنی آرزو اسلامی از استنفورد ییهو یه پست بذاره توی وبلاگ شریف
خوبی؟ چه خبرا؟
ارادت داریم جناب مهاجری . ضمنا استاد زمانی ، تبیین بهتر این است که گاهی آدم خواب از سرش می پرد این اتفاق که در کالیفرنیا هم ممکن رخ بدهد باعث می شود آدمها خوشمزه شوند و دلشون بخواهد مسائل فلسفی بامزه بنویسند . امیدوارم در غار کهف میزبانتون باشیم به زودی.
پاسخحذفبرای ایوب
پاسخحذفاونو من ننوشته زبودم؟
ایوب درست گفته است. اين راه حل نسبتاً مشهور است و برای من عجيب بود که چرا اين پارادکسی که راه حلش چندان مشکل نيست و قبلاً ارائه شده است را مطرح کرديد. در واقع اين شک برايم به وجود آمده که نکند اين راه حل اشکالی دارد؟ دارد؟
پاسخحذفاز پارادکسهای معرفتی، منطقی، معنايی، ابهام و ... که بگذريم پارادکس ديگری وجود دارد که اينروزها جذابتر هم هست. پارادکس دموکراسی.
اين پارادکس وقتی رخ می دهد که شکل غير دموکراتيک حکومت به وسيله ی انتخابات و با رای اکثريت زمامدار جامعه شود. برای شخص دموکرات مشروعيت حکومت جديد وضعی پارادکسيکال پديد می آورد.
می گويند تناقض محال است. ليکن پارادکس دموکراسی نوعی از تناقض است که ظاهراً محال نيست. در اينجا و آنجا يافت می شود. مانند انتخابات اخير در کشور دوست و برادر ونزوئلا.
برای علی رضا چی رو شما ننوشته بودی؟
پاسخحذفدر مورد مطلب پارادکس نوشته بودم که خانم اسلامی قبلنا یعنی خیلی قبلنا یه همچین مطلبی نوشته بود! تو وبلاگ قبلی هستش!