۱۳۹۰ تیر ۶, دوشنبه

ویلیامسن‌خوانی در IPM

در دومین دوره‌یِ جلسه‌هایِ فلسفه‌خوانی در پژوهشکدهیِ فلسفه‌یِ تحلیلیِ پژوهش‌گاهِ دانش‌های بنیادی، کتابِ معرفت و حدوداش، نوشته‌یِ ویلیامسن، را می‌خوانیم. می‌توانید نسخه‌یِ دیجیتالِ کتاب را از این‌جا به‌نحوِ غیرقانونی دانلود کنید.

شیوه‌یِ کار:

  • هر هفته یکی از شرکت‌کنندگان، که خود داوطلب شده است، بخشِ ازپیش‌تعیین‌شده‌ای‌ از کتاب را توضیح می‌دهد.
  • احتمالاً قسمت‌هایی از متن در هر جلسه روخوانی می‌شود.
  • مفروض می‌گیریم که همه‌یِ شرکت‌کنندگان قبل از هر جلسه، بخشِ ازپیش‌تعیین‌شده‌یِ متن را می‌خوانند. اما برای تعیینِ تحققِ این فرض، آزمونی پیش‌بینی نشده‌است.
  • در جلسه‌یِ اول محسنِ زمانی مقدمه‌یِ کتاب، صفحه‌های 1 تا 20، را توضیح خواهد داد.

(همه می‌توانند در این جلسه‌ها شرکت کنند)

۱۳۹۰ خرداد ۲۳, دوشنبه

نازيسم و عشق

هيتلرآسا بر لهستان دلم آذر فكندي ...

توضيح: اين مصرع - مانند هيچ مصرع ديگري - از من نيست ولي نام شاعر را هم نمي دانم.

۱۳۹۰ خرداد ۱۹, پنجشنبه

ماهیواره

يك خانم سرخپوستي هست به اسم رز كه، به دنبال عارضه قلبي برای مادرم، از طرف دولت كانادا موظف شده است به او در كارهاى خانه كمك كند.


رز: مهدی بیا آشپزی سرخپوستی یادت بدم شاید یه روزی به دردت بخوره.
من: رز فکر نمی کنی برای من یه خرده دیره؟
رز: نه، اصلن، ما می گیم فردا اولین روز بقیه زندگیته.
من: چه جالب، ما هم می گیم ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه است.
رز: تو که می گفتی تهران رودخونه نداره؟
مهدی: چطور مگه؟
رز: آخه با یه اعتماد به نفسی گفتی انگار پنج نسل قبلیت ماهی گیر بودن.