از علاقه مندان به نويسندگي در وبلاگ فلسفه علم خواهشمندم ضمن در نظر گرفتن قوانين جرايم رايانه اي، در صورت التزام به اصول نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران، براي دريافت شناسه و رمز عبور، به اين پيوند مراجعه، و درخواست خود را مطرح نمايند.
۱۳۸۹ فروردین ۱۱, چهارشنبه
۱۳۸۹ فروردین ۱۰, سهشنبه
پیگیری
۱۳۸۸ اسفند ۲۶, چهارشنبه
سفيد و سياه
آن طرف على معظمى است.
۱۳۸۸ اسفند ۲۰, پنجشنبه
به ياد آوردن گذشته - 3
این روزها به جرم فکر کردن شبانه آدم ربایی می کنند و به ناکجا آباد مي برند و نمایندگان ملت اوقاتشان را در مجلس به موشک بازی می گذرانند.
۱۳۸۸ اسفند ۱۹, چهارشنبه
علی معظمی بازداشت شد
پارلماننیوز: یک پژوهشگر و روزنامه نگار باسابقه حوزه اندیشه عصر یکشنبه شانزدهم اسفند بازداشت شد.
تاریخ انتشار: ١٨ اسفند ١٣٨٨
ساعت: ١٦:٥٥
۱۳۸۸ اسفند ۱۳, پنجشنبه
از یاد بردن گذشته - 2
یکی از شوخیهای [روزنامه] ملانصرالدین درباره مجلس ایران آنست که در یکی از شماره های خود می نویسد: «بیشتر نمایندگان مجلس ایران از ملایان هستند. زیرا در قانون ایشان برای نماینده دانش را شرط ندانسته اند»./ص 195
علیمیرزا مجلس را خوار می گرفت و چنین می خواست که پدرزن خود کامران میرزا را در وزیر جنگی نگه دارد بی آنکه کسی بتواند ازو باز پرسی کند. همچنین مسیو نوز... را در آن کارهایی که میداشتند بگزارد بی آنکه مجلس یا وزیر مالیه بتواند از آنان حساب خواهد.../208
میبایست درباره درآمد و دررفت دولت پرسشهایی از وزیران بکنند، در حالیکه وزیران به مجلس نمی آمدند و خود را پاسخده مجلس نمی شناختند./ص 205
وزیران پاسخدهی در برابر مجلس را به گردن نگرفته و نبودن قانون را بهانه آوردند، هنگامیکه پرسیده شد: آیا جز از این هشت تن وزیر دیگری هست؟.. وزیر داخله پاسخ داد: "این مطلب را باید از صدراعظم پرسید"... به پاسخدهی وزیران در برابر شاه ایراد گرفتند. زیرا معنی آن پاسخده نبودن آنان در برابر مجلس میبود./207
[در تبریز] از ایستادگی محمد علیمیرزا سخت برآشفته، و یکدسته باین شدند که برای فشار آوردن باو بیک گام دیگری بر خیزند، و آن اینکه اداره های پست و تلگراف و تذکره و صندوق مالیه و قورخانه را بدست گیرند، و نگزارند دولتیان بکار پردازند. ولی دور اندیشان این را نپسندیدند، و تنها باین بسنده کردند که تلگرافخانه را بدست دارند و نگزارند تلگرافهای دیگری فرستاده شود./ص 220
نماینده دولت مشروطه را نمیپذیرفت و میگفت: "این کلمه غلط است"، و در میان سخن میفهماند که این را نخواهید و هر چیز دیگری میخواهید بخواهید. مجلسیان پاسخهای سختی دادند... چنین پیام آورد: "شاه میفرماید با همه محذورات عزل مسیو نوز و پریم آنها را معزول کردیم. لفظ مشروطه را هم "مشروعه" میکنیم. ما دولت اسلام هستیم و سلطنت مشروعه باشد."/ص 221
[مخبرالسلطنه:] من باب خیرخواهی عرض میکنم که مشروطه بودن دولت ایران صلاح نیست. جهت اینکه در دولت مشروطه آزادی همه چیز هست در این صورت آزادی ادیان هم لابد باید بشود. آنهاییکه در میان ما عددشان کم نیست ما آن ها را نمیشناسیم آنوقت دستاویز میکنند که ما را آزادی باید و در هیچ مواقع مانع نباید شد و ضرر این به اسلام است./ص 222
واعظان باز بآرام گردانیدن مردم کوشیدند شاگردان دبستانها آمده و چون در حیاط [بهارستان] جا باز نبود بروی پشت بام رده کشیده و سرود می خواندند:
آه ای آزادگان از دست استبداد داد
خانمان شش هزاران ساله را بر باد داد
یکنفر کز مادرش هنگام زاد آزاد زاد
بهر چه خود را بدست جور استبداد داد
هر دم از هر گوشه ای میآید این فریاد یاد
آه ای آزادگان از دست استبداد داد
/ص 222
توده انبوه چنانکه از زیر دستی درباریان بیرون آمده اند از زیر دستی ملایان نیز بیرون آمدن میخواهند./ص 243
جنبش سبز در ایران ناگهان برخاست، و همگی توده از علما و عامیان، از توانگران و کم چیزان، در آن پا داشتند. ولی این دسته ها سود و زیانشان یکی نمیبود و میبایست در یک جا از هم جدا گردند./ص 239
[پیش از فرمان مشروطه] علما به بازدید عین الدوله رفتند. طباطبایی باو گفت: "این عدالتخانه که می خواهیم نخست زیانش به خود ماست، چه مردم آسوده باشند و ستم نبینند و دیگر از ما بی نیاز گردند و درهای خانه های ما بسته شود..."/ص 76
کنون ملایان می بایست یا آزادگی نمایند و با مردم همدستی کنند، و یا از مشروطه خواهی کناره گیرند و در بند سود خود باشند./ص 247
هر کسی از پیش خودمعنی دیگری به مشروطه و قانون میداد و در پیرامون آن سخن میراند، واین یکی از کارهای شگفت می بود... انجمنهایی... به نام "امر بمعروف" بنیاد میکردند... انجمن همت آبادی برای آن بود که اگر باده خواری یا ریش تراشیده ای دیدند با او "امر بمعروف" کنند کار بجایی رسید که در دارالشوری گفتگو از این انجمنها بمیان آمد و از مجلس دستور داده شد که... بسته شود./ص 265
[در پی تعویق مکرر امضای قانون اساسی] از تبریز پیام فرستادند: "...عموم آقایان علما... و عموم ملت در تلگرافخانه... نشسته جدا و مصرا مطالبه قانون اساسی را که مدتها است وعده میفرمایند مینماییم..."
...
از تهران پاسخ... دادند: "علت تاخیر قانون اساسی را ده روز است مشروحا عرض کردیم... چند ماده آن شرعا جای تامل بود لهذا کمسیونی ثانی مرکب از آقایان حجج الاسلام و چند نفر دیگر از علمای اعلام... چند روز است به تطبیق آن با موازین شرعیه سعی و جهد دارند..."
...
این تلگرافها بخشم تبریزیان افزود. چه اینان از همان میترسدند که قانون اساسی بدست علما افتد که یا آنرا تباه گردانیده یک قانون بی ارجی بیرون دهند، و یا دو تیرگی بمیان انداخته بهانه بدست دولت اندازند.
این بود بخروش و ناخشنودی برخاسته چنین گفتند: "مگر ملت ما قانون مذهبی و عبادات از دولت میخواهد که محتاج مباحثات علمی باشد. ما قانون اساسی سلطنتی مشروطه ای را که در میان تمام دولتهای مشروطه مجریست میخواهیم. قانون شرع را در هزاروسیصد واند سال پیش پیغمبر ما آورده و در دست داریم.."/ص 300..309
وقتی که مردم به صورت خودجوش اعتصاب نمی کنند
از پیشروان مشروطه نبایستی چشم داشت که مردم را از همه گرفتاریها (از پراکندگی کیشها و اندیشه ها و از آلودگی خوی ها) بپیرایند. این کار از دست آنان برنیامدی، و اگر بچنین کاری برنخاسته اند جای افسوس نیست. جای افسوس آنست که با آن تکانیکه بنام آزادی خواهی بمردم داده بودند باری در این زمینه بآنان آموزگاری ننمودند. معنی درست مشروطه و مجلس و قانون را بآنان نفهمانیدند، و یکراهی برای کوشش برای ایشان باز نکردند، و یک آرمانی بایشان نشان ندادند.
آن شور و سهش که در مردم پدیدآمده بود اگر با آگاهیهای سودمندی درباره زندگی توده ای و کشورداری و این زمینه ها توام گردیدی بزودی خاموشی نیافتی و با یک فریبکاریهایی از ملایان و دیگران، کینه با مشروطه و آزادی جای آنها را نگرفتی/ص 261