سراجالدین میردامادی- رادیو زمانه: اخیرا جمعی از پژوهشگران فلسفه در داخل و خارج از کشور با نگارش نامهای خطاب به محمود احمدینژاد رئیسجمهور ایران نسبت به برکناری دکتر غلامرضا اعوانی از ریاست انجمن حکمت و فلسفه اعتراض کردند.
در این زمینه از کوشا اقبال، پژوهشگر فلسفه در انگلستان و از امضاکنندگان نامه یادشده پرسیدهایم: دلیل تغییرات در "انجمن حکمت و فلسفه" چه بوده و به چه شکل انجام شده است؟
کوشا اقبال: مؤسسه "حکمت و فلسفه" مؤسسهای است که زیر نظر وزارت علوم اداره میشود. یعنی اساساً یک مؤسسه دولتی است، منتهی همیشه حدی از استقلال در این مؤسسه بوده است و کارنامه بسیار درخشانی هم که در این مؤسسه وجود دارد، به علت همین استقلالی نسبی است که علیرغم دولتیبودن آن همیشه داشته است. منتهی چندماه پیش اتفاقی افتاد و آن نامهای بود از سوی وزیر علوم مبنی بر حکم عزل آقای اعوانی، رئیس انجمن و جایگزینی ایشان با آقای حجتالاسلام خسروپناه که این هم خلاف عرف عزل و نصب رؤسای مؤسسات آموزشی بود و هم این که در تعطیلات هیئت علمی مؤسسه انجام شد.
در واقع نظر هیچیک از اعضای هیئت علمی پرسیده نشد و این امر به نحو توهینآمیزی انجام شد. هیچ مراسم تودیع مقبولی هم برای آقای دکتر اعوانی برگزار نشد. بنابراین ما این را یک تغییر فرمایشی دانستیم و احساس کردیم لازم است از کیان این مؤسسه که اینهمه سال در خدمت فلسفه بوده، دفاع و قدردانی شود.
اگر این مسئولیت را وزارت علوم تعیین میکند و تغییر آن هم به دست وزارت علوم انجام شده، فارغ از این که چه فردی منصوب شده است، چگونه این اعتراض را شما به رئیسجمهور منتقل کردید؟ در حالی که این تغییرات و جابهجاییهای دفعی و بدون برنامهریزی و کارشناسی در دولت آقای احمدینژاد تقریباً یک روال عادی شده است.
بله درست است. این تغییرات روال عادی است، ولی ما فکر کردیم که واکنش صنفی در هر حوزه حداقل و لازمه این کار است. یعنی لازمه زنده نگهداشتن آن شبکه صنفی این است که اعضا و فعالان آن بیتفاوت از کنار این تغییرات نگذرند. بنابراین ما این نامه را بهعنوان حداقل وظیفه صنفیمان و به دلیل دینی که به مؤسسه حکمت و فلسفه احساس میکردیم، امضا کردیم. همانطور که میگویید شبهات زیادی در این زمینه بود که چرا آقای احمدینژاد مخاطب نامه باشد و از این قبیل چیزها.
واقعیت این است که زیر حوزه مسئولیت آقای احمدینژاد است. وزارت علوم بهطور مستقیم تحت نظر ایشان است و بنابراین ایشان نسبت به نتیجه تصمیمهای وزارت علوم مسئولیت دارند. از این گذشته چندماه پیش ایشان به مراسم روز جهانی فلسفه رفتند که در تهران برگزار شد و در این مراسم شرکت و سخنرانی کردند. بنابراین ما احساس کردیم که اگر آقای احمدینژاد بهعنوان رئیس جمهور و رئیس دولت مملکت وارد حوزه فلسفه میشوند، از این حوزه برای وجه عمومیشان و پیدا کردن وجه آکادمیک خود استفاده میکنند. پس در قبال آنچه هم بر فلسفه میرود، قاعدتاً باید پاسخگو باشند و حداقل وظیفه ما است که از او بپرسیم شما که اینقدر نسبت به فلسفه ابراز ارادت میکنید و اینقدر مقام آکادمیکتان را مطرح میکنید، این تغییر الان چه بر سر یک نهاد آکادمیک میآورد؟
ما آنجا گفتهایم که این درواقع نوعی گفتوگوی سقراطی است. یعنی دوستان این را به این شکل مطرح کردند که ما فقط پرسش میکنیم و این پرسشگری متضمن قائل شدن هیچ مقام ویژهای نه برای پرسشگر است و نه پرسششونده. صرفاً یک پرسش است. یک گفتوگوی باز و سرگشاده است که امیدواریم در قبال این مسائلی که مبتنی بر خیلی از پیشفرضهای خود آقایان است، به ما پاسخی بدهند که در سرنوشت یک نهاد آکادمیک با سابقه مثل مؤسسه حکمت و فلسفه چه میگذرد.
با تمام هجمهای که به علوم انسانی در دولت محمود احمدینژاد صورت گرفته است، در عین حال جایگاه انجمن حکمت و فلسفه را در این تهاجم شدید چگونه ارزیابی میکنید؟
انجمن حکمت و فلسفه همیشه مأوای پژوهشهای مستقل و پیشروی فلسفه بوده است. آنجا در نامه هم در پارگرافی به این مسئله اشاره شده بود. حتی اگر از منظر فلسفه اسلامی هم به مسئله نگاه کنید، چه در حوزه پژوهشهای محض که در فلسفه اسلامی شده و چه در حیطه معرفی چهرههای تمدن اسلامی به دنیا، سطح، کمیت و کیفیت آنچه در انجمن انجام شده در قیاس با آنچه در سایر دانشگاههای دولتی ما صورت گرفته است اصلاً قابل مقایسه نیست.
به خاطر این که آنجا واقعاً کمتر زیر نفوذ بخشنامهها و احکام فرمایشی بوده است. در واقع یک محققی آنجا بوده و علاقهاش به فلسفه اسلامی بوده و رفته در حوزهای که اصالتاً خودش علاقه داشته کار کرده؛ فارغ از این که حاکمیت میپسندد یا نمیپسندد. نتیجهاش را هم در یک ژورنال بینالمللی چاپ کرده است، حالا چه مسئله منطق ابنسینا، چه فلسفه شیخ اشراق.
میخواهم بگویم حتی از منظر فلسفه اسلامی هم که نگاه کنیم، مؤسسه حکمت و فلسفه پناهگاه بسیار مهمی بوده و تغییرش حقیقتاً به خود مبانی و منابع نظری و فلسفه حکومت هم ضربه میزند. این مسیر به نظر ما حتی از منظر خود آقایان هم اشتباه است و از منظر ما هم که پژوهشگر فلسفه هستیم و با این نهاد آشنا بودیم و به این نهاد مدیون هستیم و به نحوی زمانی از آموزشمان را در آنجا صرف کردهایم، از نظر ما به شدت هجمه ناعادلانهای است و از هر زاویهای که نگاه کنید به ضرر فلسفه است.
در نامه شما آمده است که انجمن حکمت و فلسفه تنها جایی بوده که فلسفه اسلامی توانسته است در آن فرصت رشد و بالندگی داشته باشد. اگر این حرف را بپذیریم، حکومت یک روحانی را براین انجمن گمارده که به فلسفه اسلامی آشنایی بیشتری داشته باشد و بتواند آن را در این مسیر پیش ببرد. ایراد این مسئله چیست؟
سئوال جالبی میکنید، ولی ما فکر میکنیم این که یک روحانی، یک فقیه و یا یک فیلسوف اسلامی از حوزه برآمده باشد، این نه تضمین این است که فلسفه اسلامی بیشتر ببالد، نه این که آن فقدانهایی را میپوشاند که آنجا بوده است. فلسفه بههرحال یک حوزه آکادمیک است که بر یکسری روابط و قواعدی استوار است. آن روابط و قواعد هم چیزهایی است که در هر مؤسسه فلسفی باید بهطور مساوی و بهطور رقابتی باشد، یعنی بهطور عینی در آن مؤسسه وجود داشته باشد که بتوان کار را ارزیابی کرد.
این که کسی بیاید و علاقه خاصی به حوزه خاصی از فلسفه داشته باشد، به هیچ عنوان تضمین بالندگی آن حوزه فلسفه (فلسفه اسلامی) نیست. آن هم با روششناسی خاصی که اساساً ربط مستقیم به خود فلسفه ندارد و این تغییر فرمایشی، نشانگر ایدئولوژیک بودن و غیر آکادمیک بودن آن است. به فرض هم که آشنایی بیشتر داشته باشد، آشنایی بیشتر با این حوزه نیست که باعث پیشرفت یک موضوع یا یک شاخه فلسفی میشود. مهم این است که در واقع چقدر استقلال و تنوع فکری یک مؤسسه را بتوانید حفظ کنید و چقدر اهتمام داشته باشید به آموزش شیوههای نگارش فلسفه و این که چقدر منابع الکترونیک را در اختیار دانشجویان و پژوهشگران بگذارید. این چیزهاست که بهطور طبیعی موجب رشد حوزهای مثل فلسفه اسلامی خواهد شد و این که چقدر شما با دیگران ایجاد تعامل کنید. یعنی این که چقدر فلسفه اسلامی بتواند وارد گفتوگو با فلسفههای جدید شود؛ حالا چه فلسفههای اگزیستانس و چه فلسفههای تحلیلی. اینها در واقع ضامن پیشرفت و بقای مستقل و شرافتمندانه فلسفه اسلامی میشود و دقیقاً چیزی است که تا پیش از این تغییر در انجمن حکمت و فلسفه اتفاق افتاده و متفاوت بوده است با جاهای دیگر.
به جاهای دیگر که نگاه میکنیم، میبینیم فلسفه اسلامی به این نحو و به این تنوع گسترش پیدا نکرده و شناخته نشده است. من فکر نمیکنم راه حل این باشد که یک روحانی را در رأس کار قرار دهیم. چون این که خاستگاه فکری رئیس یک مؤسسه چیست، ربطی به پیشرفت آن حوزه بخصوص ندارد. یکسری ملاکهای ساختاری لازم است. مثل این که انجمن سعی کرده بود به نحو شهودی یا به نحو طبیعی خودش این را ایجاد کند. اگر تغییرات در این جهت بود که این استقلال، این تنوع فکری و این گفتوگوی میان رشتهای در انجمن تقویت شود، میتوانست در کنار سایر چیزها خیلی به نفع فلسفه اسلامی هم باشد ولی کاملاً در جهت عکس آن است.
از این گذشته آنجا فقط فلسفه اسلامی هم که نیست। دانشجوی رشتههای دیگرهم هستند. آنجا دانشجویان فلسفه غرب هستند، استادان فلسفه غرب هستند. دوستانی هستند که به فرض در خارج از کشور از دانشگاههای معتبر دنیا تخصص گرفتهاند؛ در شاخههای دیگر فلسفه، در فلسفه علم و در فلسفه ذهن و غیره. یعنی نمیشود این را حتی با این تعبیر که به نفع فلسفه اسلامی است، نادیده گرفت. اعضای دائمی انجمن هستند که علایق دیگری دارند و این که اینها تکلیف پیشرفت حوزههای كاریشان چه میشود نگرانی اصلی و بخش عمده نگرانی و اعتراض ماست.
منبع: رادیو زمانه در لینک زیر
منبع: رادیو زمانه در لینک زیر
1-ببینم شما اون طرف آب، عضو مؤسسه هم نیستی حق داری بگی کی رئیس باشه اونوقت، وزیر علوم ایران حق نداره رئیس یک مؤسسه دولتی که حقوقش و همه چیزش مال دولته رو تعیین کنه؟
پاسخحذف2- رئیس کدام سازمان یا دانشگاه یا مؤسسه را که تعیین کردند، از کارمندان و اعضاء آن سؤال کردند که این دومیش باشه؟ این خلافه عرفه یا اون؟!
3-شما که اونطرف آب، کنفرانس فلسفه رو تحریم کردید، و از جانب شما غیر معتبر و دولتی بوده، برای چی الان به اون استناد میکنید؟ مگه دولتی نبوده؟ خوب برای همین هم احمدی نژاد توش بوده دیگه. اومده بود مردم رو ارشاد کنه و راجع به انسان کامل حرف بزنه. پ نه پ به فلسفه علاقه داشته!!
4- آقا شما اون طرف آب نگران "مبانی و منابع نظری و فلسفه حکومت" نباش. اینجا متولی داره خوبم بلده چیکار کنه. شما فکر خودت باش که اونجا کجا استخدام بشی. چون این طرف حالا یه سوراخیم بود بسته شد.
5- "این که کسی بیاید و علاقه خاصی به حوزه خاصی از فلسفه داشته باشد، به هیچ عنوان تضمین بالندگی آن حوزه فلسفه نیست. ... چون این که خاستگاه فکری رئیس یک مؤسسه چیست، ربطی به پیشرفت آن حوزه بخصوص ندارد." ما هم حرفمون همینه. چه ربطی داره؟ مهم خدمته. ما هم در خدمت دوستان هستیم.
6-آقا شما که اونطرف نشستی هنوز نفهمیدی اینایی که اینطرفن خودشون زبون دارن؟ میفهمن چکار کنن چکار نکنن؟ فکر نمی کنی این حرفا ممکنه برای اونایی که تو مؤسسه هستن ممکنه اوضاع رو سخت تر کنه؟
کاریه که شده دیگه.
پاسخحذفعکس قشنگیه
پاسخحذفیادم رفت بگم به وبلاگ ما هم سر بزنید
پاسخحذفمن فکر کنم باید به فکر مؤسسات غیر انتفاعی باشیم وگرنه تا دولتی هست همین بساطه.
پاسخحذفیاد باد آن روزگاران یاد باد
پاسخحذفجناب خسروپِ بسیار خوشحالیم که وارد دیالوگ شدید در این باره و این رو نشان اهتمام حقیقی شما به فلسفه و گفتگو میگیریم. امیدواریم گفتگو را ادامه دهید و این برای فلسفه ی ما که ضامن پیشرفت مملکت است مایه ی خیر باشد. نکاتی را که به نظرمان میرسد به اختصار میگوییم
پاسخحذفیک- مصاحبه شونده ی این مصاحبه یکی از امضاکننده گان نامه ی اعتراضی است. بسیاری از امضاکننده گان دوستان ما از ایران هستند، از تهران و قم و اصفهان و دیگر جاها. بسیاری از دوستان ما به علت عدم امنیت شغلی و تحصیلی از امضای نامه عذر خواستند اما از ما خواهش کردند که به نیابت از آنها با شما و رییس جمهور وارد گفتگو شویم. باور کنید زندگی ما به اندازه کافی پرمشغله و رقابتی هست که دنبال جنجال اضافی نگردیم. بنابراین لطف کنید این مصاحبه را از سر دغدغه و از سر نگرانی برای وضعیت فلسفه لحاظ کنید. صبر کنید، توضیح میدهیم مایه و پایه ی نگرانی را.
دو- بارها و بارها در نظرتان به دام مغالطه ی اد اومینم و خلط انگیزه و انگیخته افتاده اید. همین موید نگرانی ماست و گوئیا شما دست کم به مبانی استدلالی که یک فیلسوف باید خوب بداندشان، کم لطفید. امیدوارم "آن طرف آب" گفتن هایتان (و امثال این عبارت مغلطی) از سر سهو بر قلمتان رفته باشد و نه از سر ناآشنایی با مبحث مقدماتی مغالطات.
سه- جناب خسرو پِ؛ در انجمن حکمت و فلسفه تغییراتی اتفاق افتاده است که لازم است توجه تان را به آنها جلب کنیم: معاونت پژوهشی انجمن حکمت و فلسفه خانوم دکتر اعوانی با سوابق روشن پژوهشی از کار معزول و با آقای حمیدزاده جایگزین شده اند. جناب حمیدزاده دست کم برای ما سوابقشان روشن است، انتظار داریم برای شما هم چنین باشد. ایشان نه تنها مدرک دکتری ندارند بلکه به علت ضعف توانایی و اعتراضات پیاپی دانشجویان دانشگاه تهران ( در مقطع لیسانس) از همکاری با دپارتمان فلسفه ی دانشگاه تهران کنار گذاشته شدند. عجبا که امروز، دوماه از این جابه جایی نگذشته، انجمن تبدیل به دریافتگر اخراجی ها و از کار مانده گان دانشگاه های دولتی شده است. این خلاف عرف است. کسی که برای تدریس فلسفه ی اسلامی در مقطع لیسانس و بعدن زبان عربی در مقطع لیسانس ناکارآمد دانسته میشود به معاونت پژوهشی موسسه ای تخصصی می رسد که صرفن دانشجوی دکتری میپذیرد. از قضا لازم است ایشان امتحان ورودی موسسه را بیازمایند (احتمالن برای بار چندم) تا همتراز دانشجویان ورودی موسسه شوند. درد این است.
ادامه از کامنت قبلی:
پاسخحذفچهار. فرموده اید روزجهانی فلسفه را تحریم کرده ایم؟ از کجا چنین حکمی کردید؟ ندیده ایم فلاسفه اینقدر من عندی حکم کنند. دقت بفرمایید، بحمدالله از تحریمگران مراسم روزجهانی فلسفه در میان امضاکننده گان این نامه نیست، که اگر امضاکننده گان این نامه اهل تحریم خرد و فلسفه و پژوهش در مملکتشان بودند نیازی به گفتگوی سرگشاده با مسئولین اجرایی مملکت نمیدیدند.
پنج. اما اجازه دهید برگردم به نکته ی اولتان. آیا مصاحبه شونده خود را صاحب مقام تعیینگری رییس موسسه دانسته که شما نوشتید " شما اون طرف آب، عضو مؤسسه هم نیستی حق داری بگی کی رئیس باشه اونوقت، وزیر علوم ایران حق نداره رئیس یک مؤسسه دولتی که حقوقش و همه چیزش مال دولته رو تعیین کنه؟"
آیا مصاحبه شونده از حق تعیین رییس موسسه سخنی گفته که شما بحث را به موضوع حق کشاندید؟؟ جناب خسرو پِ مایلم خدمتتان عرض کنم در نقل و نقد نظر مصاحبه شونده کم لطفی بسیار کردید و از این بابت نقدهایتان در مقال نقل مخدوش اند چه رسد به مقام نقد...
نگرانی ما از جایگزینی امثال آقای حمیدزاده با امثال خانوم دکتر اعوانی ست. نگرانی ما از عزل بی توجیه و بی تودیع است. نگرانی ما از سایه ی اخراج و تهدید بر سر تفکر و اندیشه است. مطمئنن خودتان در جریان آن چه می گوئیم هستید.
فرموده اید، فکر نمی کنید این مصاحبه کار را بر اعضا موسسه سخت تر می کند؟ از قضا واقف و قائلید که فضای سخت همین حالا هم با این تغییر فرمایشی حاکم شده و ما را از سخت تر نکردنش بر حذر میدارید. جناب خسرو پِ با حوزه ی فلسفه نمی توان با این زبان سخن گفت. می توان اما جز تایید و تاکید قطعی بر نگرانی و دلسردی از این تغییر، نشان گر چیزی نیست.
"جناب خسرو پِ با حوزه ی فلسفه نمی توان با این زبان سخن گفت. می توان اما جز تایید و تاکید قطعی بر نگرانی و دلسردی از این تغییر، نشان گر چیزی نیست."
پاسخحذفمن اینو نمیفهمم چیکار کنم؟!
"نگرانی ما از جایگزینی امثال آقای حمیدزاده با امثال خانوم دکتر اعوانی ست."
پس چرا عکس "آقای" دکتر اعوانی اون بالاست؟!
"بسیاری از دوستان ما به علت عدم امنیت شغلی و تحصیلی از امضای نامه عذر خواستند اما از ما خواهش کردند که به نیابت از آنها با {شما} و رییس جمهور وارد گفتگو شویم."(تأکید داخل {} از من)
پاسخحذفبا من؟؟؟ من چیکاره بیدم؟!! مگه هر خسرویی خسروپناه است برادر؟
بنده خدا عوضی گرفتی.
پاسخحذففلسفه مایه تفکر و گفتگو است. وبلاگ خوبی دارید.
پاسخحذف"اگر امضاکنندهگان این نامه اهل تحریم خرد و فلسفه و پژوهش در مملکتشان بودند نیازی به گفتگوی سرگشاده با مسئولین اجرایی مملکت نمیدیدند."
پاسخحذف1- زالزالک چینی و کامنت ها...
2- یعنی آنها که کنفرانس را تحریم کردند، "اهل تحریم خرد و فلسفه و پژوهش" بودند؟
3- آیا "تحریم" لزوماً نفی گفتگوست؟
جناب خسرو پ، پاسخ داده شده، خطاب به تفکری ست که شما آن را نمایندگی کرده اید. پاسخ به سخنان شماست نه شخص شما. برای ما جذابیتی ندارد شما که هستید و از کجا میایید و اسم حقیقی تان چیست. برای ما نفس گفتگو و موضعی که اتخاذ کردید قابل تامل است و نقد دوستان هم به موضعتان است نه اسم و رسمتان...به هر حال شما نوشته اید: "مهم خدمت است و ما در خدمت دوستان هستیم". باری، پاسخ دوستان به این سخنان شما نپرداخته و فقط دلائل نگرانی را تشریح کرده و موضعتان را برای فلسفه و پیشرفتش مضر دانسته است. اگر پاسخی دارید به نقدهای مطرح شده توسط دوستان امضاکننده، مطمئنن مایه ی گفتگوی مفیدی خواهد بود.
پاسخحذفبه ناشناس: "باری، پاسخ دوستان به این سخنان شما نپرداخته و فقط دلائل نگرانی را تشریح کرده و موضعتان را برای فلسفه و پیشرفتش مضر دانسته است."
پاسخحذف1- جملهبندی غلط است.
2-آنچه شما آوردهاید از جنس "علل" است، نه "دلایل".در بحث "علل" هم چارهای از دخالت "انگیزهها و منافع شخصی و صنفی و حزبی و ... نیست. وگرنه نه شما را به احمدینژاد نسبتی است. بنابراین کلاً میسینگ د پوینت.
آقای داریوش،
پاسخحذفبحث تفکیک علل و دلایل اینجا یکسره بی ربط است. اولن که این تفکیک یک موضوع تخصصی فلسفی ست که محل نزاع است. ثانین دلائل نگرانی حتا با قول به آن تفکیک قابل درک است: دلائلی که باعث میشود فرد به این نتیجه برسد که وضعیت موسسه ی حکمت و فلسفه غم انگیز است. لطفن در استفاده از واژه های تخصصی دقت بیشتری کنید.
منتها فارغ از این تفکیک فنی که دیویدسن به بحث گذاشته، یک مغالطه ی ابتندایی و اولیه هست که انتظار داریم دوستان در بحث از اون اجتناب کنند. مغالطه ی اد اومینم. برای یاد آوری یک لینک عمومی میگذارم:
http://en.wikipedia.org/wiki/Ad_hominem
به ناشناس:
پاسخحذف1- "ناآشنایی با مبحث مقدماتی مغالطات"،"...نمی توان با این زبان سخن گفت."، " ..."یکسره" بی ربط است."، ..."لطفن در استفاده از واژه های تخصصی دقت بیشتری کنید" ..." ...یک مغالطه ی "ابتندایی" و اولیه هست که انتظار داریم دوستان در بحث از اون اجتناب کنند."
----
به قول شما "تفکری که بنده نماینده آنم" ادعایی در بحث "عقلانی"ِ بدونِ شانتاژ و پز و "توسل به جمع در تثبیت به ادعا" ندارد. ما به استفاده از روشهای دیگر شهرهایم. شما که "مدعی" هستید چرا؟
2- چطور شما که بنده را متهم به خلط "انگیزه و انگیخته" (که از مصادیق تفکیک "علت و دلیل" است) میکنید این "تفکیک"، "بیربط" و "محل نزاع" نیست، ولی اگر بنده استفاده کنم، هست؟!
3- وجود عالم خارج هم "محل نزاع" است، این شد "دلیل"؟!
4- "دلائل نگرانی حتا با قول به آن تفکیک قابل درک است"، شما اول "دلایل" را ارایه کن تا بعد سر "قابل درک بودن" آن بحث کنیم. تکرار "ادعا" که موجب تحکیم آن نیست!
5- "دلائلی که باعث میشود فرد به این نتیجه برسد که وضعیت موسسه ی حکمت و فلسفه غم انگیز است. ". نوشتن یک اعتراض و صدور بیانه و محتوای آن همگی یک "کنش اجتماعی" است و سرشار از "علل". هنوز "دلیل" و " استدلال" ندیدم. ضمن اینکه "غمانگیز" بودن هم که یک کنش "روانی" است معلولِ "علل" است، نه "دلایل". "دلایل" با "صدق" و "کذب" مربوط است.
دوست بسیجی، ما کاری به آنچه شما به آن شهره اید نداریم. فرض را بر علاقه و نسبت نزدیک شما با فلسفه گرفته ایم و با آن فرض وارد گفتگو شدیم. دلایل دانش آموخته گان فلسفه در متن نامه ی جمعی شان، در همین بلاگ، موجود است.
پاسخحذفبرخلاف تصورتان، این نامه بیانیه نیست. باز کردن باب دیالوگ است. دیالوگی که امضاکننده گان آن را سقراطی دانسته اند، دیالوگ سقراطی با مفروض گرفتن برخی مفروضات مخاطب ابتدا میشود و نیز با فرض عقلانیت مخاطب.
با دلائل میتوان به نتیجه وارد شد، ما از یک نتیجه دفاع کردیم بنابر دلائلی که در نامه آمده است. یک رابطه ی علی وقتی در مقدمه ی استدلال برای دلالت بر نتیجه صورتبندی شود بخشی از ریزنینگ محسوب میشود. از نکاتی که اشاره کردید ممنونیم.
دوست بسیجی حق با شماست، دلیلی که یکی از نظردهندگان بیان کرده بین حرف های دیگر کم رنگ شده است. اجازه بدهید دلیل نگرانی آکادمیک را یاد آوری کنم. گمانم این است که شما به اولویت دانش افراد قائلید. اگر گمانم درست باش دلیل را موجه خواهید یافت. اما به جای نتیجه گیری اجازه بدهید دلیل را بیان کرده و از شما سوالی بپرسم.
پاسخحذفآقای حمید زاده دارای دکترای فلسفه نیست. ایشان در امتحان ورودی انجمن رد شده اند. ایشان به علت محدودیت توانایی تدریس و اعتراضات دانشجویان مقطع لیسانس از همکاری با دپارتمان فلسفه ی دانشگاه تهران کنار گذاشته شدند. سوال بنده این است: آیا به گمان شما آقای حمید زاده به لحاظ میزان علم و دانش شان و پیش زمینه ی آکادمیک مقام جایگزینی خانم دکتر اعوانی را دارند؟ فرض من بر این است که من و شما دست کم بر اهمیت پیشرفت و بالندگی آینده ی آکادمیک انجمن توافق داریم. فرض کنید بخواهیم انجمن از نظر آکادمیک پربار تر شود، یا دست کم افت آکادمیک نکند. لطفن پاسخ خود را با توجه به این فرض ارائه بفرمایید. ممنون می شوم.
1- تبیینی که شما ارایه دادید مربوط به علم مدیریت است. چه شرایطی لازم است که یک نهاد اجتماعی "کاراتر" کار کند؟ یا به قول شما "پربارتر" باشد؟ این ویژگیها با "صدق" و "کذب" تفاوت دارد. به همین دلیل گفته میشود که علومی مثل مدیریت از جنس تکنولوژی اند، نه علوم طبیعی. مفاهیمی مثل "کارایی"، بر خلاف صدق و کذب، سرشار از "ارزش" هستند و ممکن است نزد هر فرد و گروه و حزب و حکومتی معنای متفاوتی داشته باشد و این ارزشها هم به تعلقات و آمال و آرزوها و انگیزهها و منافع و ... ربط دارد. بر اساس آنچه گفته شد توسل به بحث مغالطات، یا اعتراض به خلط انگیزه و انگیحته در اینجا بیمورد است. چون بحث، بر سر صدق و کذب نیست.
پاسخحذف2- وقتی "پرباری" و "کارایی" یک نهاد علمی نزد "مالک فعلی آن" (به هر علتی) متفاوت از تعریفی است که شما از "پرباری" و "کارآیی" میدهید (باز به هر علتی) چرا انتظار دارید کسی را متولی آن کند که شما میپسندید؟
3-اشتباه و اشکال اصلی کار شما، به نظر من، در "نیات" و "انگیزهها" و "ارزشهای" شما نیست. در "شیوۀ" عملی کردن و تحقق بخشیدن به آنهاست. استفاده از ابزارها و کنشها و فعالیتهای مخصوص جوامع دموکراتیک (مثل جمع کردن امضا و ...) که کانونهای قدرت متکثرند، در جامعهای که قدرت متمرکز است، نه تنها "مؤثر" نیست (خصوصاً در موارد حاد)، بلکه گاه موجب تحمل هزینههای بیشتر میشود. اگر جنگی بین ایران و امریکا رخ دهد (که خدا نکند) آیا شیوۀ جنگ کلاسیک "مؤثر" است یا باید فکر دیگری کرد؟ این را باید شما پیدا کنید.
ایا شما به اعتبار تحصیلات آکادمیک وا نتشار مقالات به عنوان مبنایی برای سنجش دانش آکادميک یک فرد قائلید؟ تصدیق می کنید که این یک مبنای پذیرفته شده جهانی است و ربطی به سلیقه ی من و شما ندارد؟ اگر آن را رد می کنید پس چه مبنایی را جایگزین سنجه ی آکادمیک می دانید؟ اگر رد نمی کنید پس با بنده هم رای هستید که اگر فردی را که دکترا و سابقه ی آکادمیک ندارد جایگزین یک متخصص کنیم بار آکادمیک انجمن کاهش یافته است؟
پاسخحذفبه عقلگرا:
پاسخحذفسوء تفاهم شده، اینها برای ما "اولویت" ندارد. من تعجب میکنم چطور این را میپرسید! پیشنهاد میکنم برای آشنایی با "اولویت" ها و "ارزش"های ما چند شماره از کیهان یا چند میزگرد تلوزیونی را ملاحظه بفرمایید.
دوست عزیز، اولویت شما و سایت ها و رسانه هایی که نام بردید سرجای خودش، صحبت نه از عقاید گروه شماست و نه بر سر زورآزمایی کودکانه. قانون پیشرفت این حوزه (فلسفه) چیز دیگریست. و فعالانش دارند از تار و پود این قوانین میگویند. شما هم نظر گروهتان هر چه باشد در این مسئله تفاوتی ایجاد نمی کند.
پاسخحذفبه پدر خوانده
پاسخحذفسوال درباب شرایط صلاحیت یک فرد برای استخدام در موسسه ای آکادمیک است. روزنامه و تلویزیون در مقام تعیین شرایط صلاحیت استخدام فلاسفه نیستند. من هنوز متوجه تعجب شما نشده اند. این "ما" که می فرمایید دقیقن کیست که صلاحیت علمی افراد برایش اولویتی ندارد؟
لطفن بفرماییددقیقن شرایط صلاحیت برای استخدام در رشته ی فلسفه، آن هم در مقام جانشینی خانم دکتر اعوانی چیست؟
* تصحیح می کنم: من هنوز متوجه تعجب شما نشده ام
پاسخحذفاگر متوجه نشدهاید، احتمالاً تا به حال برای استخدام دولتی (فرقی نمیکند آکادمیک یا غیر آن) در جایی اقدام نکردهاید. اگر اینطور است، اقدام کنید ببینید "اول" از چه چیز شما میپرسند؟
پاسخحذف