امروز یاد گذشته کردم و چندین مطلب از دکتر مهدی گلشنی خواندم. همه می دانیم دکتر گلشنی فرد بسیار متدینی هستند و از نظر تخصص در علوم طبیعی جدید (خصوصا فیزیک) و آشنایی عمیق با مبانی
آنها واقعا برجسته و باسواد. من شخصاً آغاز گرایشم به رویکرد تحلیلی در فلسفه (سیاسی) را مدیون درسهایی هستم که در فلسفه علم شریف گذارندم و مدیریت میانه روی دکتر گلشنی.
آنگونه که از سخنان دکتر گلشنی می توان فهمید دغدغه اصلی ایشان مقابله فکری و فلسفی با خداناباوری و الحاد است و به نظر من از این جهت گلشنی به خوبی تحت تاثیر پروژه مرحوم مطهری در نقد مارکسیسم و ماتریالیسم قبل از انقلاب است. اگر اشتباه نکنم دکتر گلشنی آموختن فلسفه را در جوانی به نوعی با مرحوم مطهری جدی گرفته است.
شاید دکتر گلشنی متوجه نباشند، ولی می توان بخوبی نشان داد همه پروژه های فکری دکتر گلشنی در فلسفه علم و خود علم، خصوصاً بحث علم دینی با تقریر خاص گلشنی که نباید آنرا با تقریر سطحی برخی از علم دینی یکی دانست، با لیبرالیسم سیاسی و یک دموکراسی قانون اساسی سازگار است. در مصاحبه ها و سخنرانیها دکتر گلشنی مدام تلویحا یا صریحا گلایه می کنند که چرا جوانان ایرانی به بحث هایی همچون نقد آنتونی فلوی متاخر بر خداناباوری جدید توجه نمی کنند، حال آنکه مثلا متدینان اندونزی (که یکی از دو-سه کشور مسلمان است که یک نظام دموکراتیک دارد و دکتر گلشنی به این نکته گویا دقت نمی کنند) به این مباحث حساس ترند. دکتر گلشنی در تحلیلشان به پاسخ مسئله ای که طرح می کنند نزدیک می شوند، مثلا وقتی می گویند "شما وقتی میخواهید چیزی را خراب کنید بهترین راه بد دفاع کردن از آن است. متاسفانه با اسلامی کردن علم، علوم انسانی و دیگر علوم، در محیط ما در بعضی بخشها برخورد جاهلانه انجام شده است".
اشارات تلویحی دکتر گلشنی به بی توجهی به مسائل دینی در میان جوانان ایران، شاید بدون اینکه خودشان دقت کنند، نظری بسیاری فلاسفه لیبرال کلاسیک یا سیاسی، را تایید می کند. لیبرالهایی چون لاک و توکویل و رالز معتقد بودند که دین در یک حکومت دموکراتیک غیردینی (که ضد دین نباشد)، بهتر از یک وضعیت سیاسی مستقیماً دین-بنیاد رشد می کند یا لااقل دوام می آورد (مثالش آمریکا). در یک حکومت دموکراتیک دینداران و بی خدایان آزادند در جامعه مدنی (منطقه الفراغی که در نظامهای لیبرال حکومت حق دخالت در آن را ندارد ) آزادانه نظرات خود را مطرح کنند و پروژه های خود را به پیش برند. دکتر گلشنی در جامعه مدنی چنان جامعه ای پروژه علم دینی خود را مستقل از بودجه های دولتی پیش می برند، و کسانی که به چنین پروژه ای معتقد نیستند باز در جامعه مدنی و مستقل از بودجه حکومت به ایشان پاسخ خواهند داد. پروژه علم دینی گلشنی در یک جامعه دموکراتیک محتملاً علاقمندان قابل توجهی بیابد.
آنگونه که از سخنان دکتر گلشنی می توان فهمید دغدغه اصلی ایشان مقابله فکری و فلسفی با خداناباوری و الحاد است و به نظر من از این جهت گلشنی به خوبی تحت تاثیر پروژه مرحوم مطهری در نقد مارکسیسم و ماتریالیسم قبل از انقلاب است. اگر اشتباه نکنم دکتر گلشنی آموختن فلسفه را در جوانی به نوعی با مرحوم مطهری جدی گرفته است.
شاید دکتر گلشنی متوجه نباشند، ولی می توان بخوبی نشان داد همه پروژه های فکری دکتر گلشنی در فلسفه علم و خود علم، خصوصاً بحث علم دینی با تقریر خاص گلشنی که نباید آنرا با تقریر سطحی برخی از علم دینی یکی دانست، با لیبرالیسم سیاسی و یک دموکراسی قانون اساسی سازگار است. در مصاحبه ها و سخنرانیها دکتر گلشنی مدام تلویحا یا صریحا گلایه می کنند که چرا جوانان ایرانی به بحث هایی همچون نقد آنتونی فلوی متاخر بر خداناباوری جدید توجه نمی کنند، حال آنکه مثلا متدینان اندونزی (که یکی از دو-سه کشور مسلمان است که یک نظام دموکراتیک دارد و دکتر گلشنی به این نکته گویا دقت نمی کنند) به این مباحث حساس ترند. دکتر گلشنی در تحلیلشان به پاسخ مسئله ای که طرح می کنند نزدیک می شوند، مثلا وقتی می گویند "شما وقتی میخواهید چیزی را خراب کنید بهترین راه بد دفاع کردن از آن است. متاسفانه با اسلامی کردن علم، علوم انسانی و دیگر علوم، در محیط ما در بعضی بخشها برخورد جاهلانه انجام شده است".
اشارات تلویحی دکتر گلشنی به بی توجهی به مسائل دینی در میان جوانان ایران، شاید بدون اینکه خودشان دقت کنند، نظری بسیاری فلاسفه لیبرال کلاسیک یا سیاسی، را تایید می کند. لیبرالهایی چون لاک و توکویل و رالز معتقد بودند که دین در یک حکومت دموکراتیک غیردینی (که ضد دین نباشد)، بهتر از یک وضعیت سیاسی مستقیماً دین-بنیاد رشد می کند یا لااقل دوام می آورد (مثالش آمریکا). در یک حکومت دموکراتیک دینداران و بی خدایان آزادند در جامعه مدنی (منطقه الفراغی که در نظامهای لیبرال حکومت حق دخالت در آن را ندارد ) آزادانه نظرات خود را مطرح کنند و پروژه های خود را به پیش برند. دکتر گلشنی در جامعه مدنی چنان جامعه ای پروژه علم دینی خود را مستقل از بودجه های دولتی پیش می برند، و کسانی که به چنین پروژه ای معتقد نیستند باز در جامعه مدنی و مستقل از بودجه حکومت به ایشان پاسخ خواهند داد. پروژه علم دینی گلشنی در یک جامعه دموکراتیک محتملاً علاقمندان قابل توجهی بیابد.
تحلیل همدلانه ای است. ولی عنوان همین مطلبی که از دکتر گلشنی گذاشتی «اسلامی شدن بدون کار فرهنگی ممکن نیست» کاملا غیر دموکراتیک و انحصارطلبانه به نظر می رسد!!
پاسخحذفسلام علیکم
پاسخحذفگروه فلسفه ی علم شریف ، اقدام به برگزاری کنفرانس هایی در پاییز 93 کرده است. ممنون می شویم اگر در وبلاگ خوبتان اطلاع رسانی کنید. شرح برنامه ی کنفرانس ها در سایت گروه موجود است
با تشکر