۱۳۹۳ دی ۲۸, یکشنبه

در باب «چه باید کرد؟»

شاید این روزها و پس از ماجراهای پیش آمده درباره‌ی انتحال برخی استادان فلسفه در ایران، پرسش‌هایی نظیر «چرا چنین اتفاقی افتاده است» و «برای بهبود این وضعیت چه باید کرد» را زیاد از خودمان پرسیده باشیم یا درباره‌ی آنها با دوستان و همکاران‌مان بحث کرده باشیم. طبعاً اختلاف نظرهایی با هم داشته‌ایم. فارغ از همه‌ی این بحث‌ها، فکر می‌کنم پیش‌نیاز هر بحثی درباره‌ی تغییر وضعیت فعلی ــ که احتمالاً کم و بیش موافقیم مطلوب نیست ــ این است که بدانیم دقیقاً در چه وضعیتی هستیم. گزارشی که امیر صائمی تهیه و ویراست اولش را در اینجا منتشر کرده است البته مدعی ارائه پاسخی کامل به این پرسش‌ نیست، اما دست‌کم بر یک جنبه‌ی آن (یعنی مقایسه وضعیت انتشار مقاله در نشریات معتبر بین‌المللی در ایران و برخی کشورهای دیگر) نوری می‌افکند. شخصاً فکر می‌کنم گرچه معیار انتشار مقاله نباید تنها معیار ارزیابی نهاد‌های پژوهشی یا پژوهشگران باشد، اما باید یکی از معیارها باشد. 


۳ نظر:

  1. متاسفانه در ایران تعداد مقاله معیار پیشرفت و سنجش علمی شده و نتیجه اش هم این می شود که از استاد تمام تا دانشجوی لیسانس دنبال چاپ کردن مقاله هستند به هر قیمتی که شده. از دزدی و تقلب هم ابایی ندارند.

    پاسخحذف
  2. دانشجوی جدیدالورود علامه۲۹ بهمن ۱۳۹۳ ساعت ۸:۴۲

    بنده به روش شناسی جناب صائمی نقد جدی دارم. ارزیابی مجلات پژوهشی، چنان که نویسنده محترم به درستی متذکر شده اند «مسئله بسیار دشواری است که جواب ساده ای ندارد». اگر جناب صائمی به نتایج ارزیابی متخصصان استناد می کردند حرفی نبود، اما ایشان دو مجله جدیدالانتشار را شخصا وارد کرده‌اند:

    International Journal for the Study of Skepticism

    و

    Thought: A Philosophy Journal

    دکتر صائمی بعد از توضیحاتی یک سطری در مورد سردبیران این دو مجله تصمیم گرفته اند: «به اعتبار سردبیران این دو مجله، در این تحقیق به این دو مجله رتبه کیفی A نسبت داده شده است.» اینجانب فکر می کنم روش ایشان دو اشکال بسیار مهم دارد.

    اول: رده بندی، کار «گروهی» از متخصصان است و دکتر صائمی نمی توانند این کار را به تنهایی به عهده بگیرند. (در رای گیری لایتر، «۳۰۰» فیلسوف حرفه ای شرکت کرده بودند) نمی دانم دکتر صائمی چطور فقط با نگاه به نام سردبیران به خود اجازه داده اند این دو مجله را در رده A قرار دهند. آموزنده خواهد بود نگاهی کنیم به بعضی مجلات رده B و C و ببینیم آیا در بین سردبیرانشان کسی بالاتر از پروفسور پریچارد دیده می شود یا نه.

    دوم: چرا این دو مجله خاص؟ اگر مورد اول را ناشی از «عجله» بدانیم،جواب این سوال را شاید نشود به سرعت داد. وارد سایت آی‌ پی ام (محل کار فعلی دکتر صائمی)اگر بشویم شاید جواب را پیدا کنیم. از ۲۱ مقاله ای که همکاران دکتر صائمی از سال ۲۰۱۲ به بعد منتشر کرده اند، ۴ مقاله – یعنی تقریباً ۲۰ درصد – در این دو مجله بوده است! استادم به من یاد داده است که این کاری است که در زبان انگلیسی به آن Gerrymandering می‌گویند.

    اشکالات جدی دیگری هم یافت می شود و فعلا به اینها بسنده می کنیم.

    پاسخحذف
  3. دانشجوی جدیدالورود علامه۹ اسفند ۱۳۹۳ ساعت ۲۳:۴۱

    مسئله این نیست که این دو مجله چقدر معتبر هستند. مسئله این است که برای اینکه در آمارگیری وارد بشود چه کسی صلاحیت دارد که حکم بدهد (مجلات فهرست ERIH را «چند صد» نفر فیلسوف حرفه ای ارزیابی کرده اند.) آمارگیری هایی از نوع آنچه آقای دکتر امیر صائمی انجام داده اند کارکردشان فقط این نیست که بگویند وضع ما در کشور چگونه است بلکه این هم هست که بگوید کجا بهتر است، که یک نتیجه اش ربطی پیدا می کند به اینکه کجا باید بیشتر بودجه بگیرد. وقتی اضافه کردن دو مجله، آمار چهار سال اخیر یک موسسه را حدود ۲۰ درصد بالا برده است آنگاه اینکه این دو مجله با چه ضابطه ای اضافه شده اند اندکی مهم می شود مخصوصن که نویسنده هم از همان موسسه باشد.

    یا اگر مطابق أنچه Philpapers و Philosopher’s Index انجام می دهند، مقاله های منطق را هم جزو فلسفه به حساب بیاوریم در این صورت سهم دانشگاه های تربیت مدرس و امیرکبیر بسیار بیشتر می شود و آقای دکتر صائمی نمی توانند به این راحتی در صفحه ۷ نتیجه بگیرند که «بیشتر مقالات را یک موسسه به تنهایی (یعنی پژوهشگاه دانش های بنیادی) منتشر کرده است.»

    اصولن با ۵۰،۶۰ مقاله که در طول تاریخ منتشر کرده ایم همه می دانند اوضاع چگونه است. برای این تعداد مقاله هم صحبت از درصد و توزیع و بررسی آماری کار عجیبی است-این را مقایسه کنید با پژوهشی که سه ریاضیدان آی.پی.ام. انجام داده اند و در این لینک قابل دسترسی است:

    http://math.ipm.ir/~nassiri/Math-Evaluation.pdf

    فقط در سال ۲۰۱۲، ریاضیدانان مقیم ایران بیش از ۲۷۰۰ مقاله چاپ کرده اند. برای عددی در این ابعاد صحبت از درصد معنادار است اما برای تعداد مقاله های فیلسوفان مقیم ایران چنین بررسی آماری اساسن نامعقول است. (آمارگیری باید نسبت به جامعه آماری تا حدی robust باشد. اگر ده سال پیش برای آقای دکتر وحید حادثه ای پیش آمده بود آنگاه این آمار مثلن ۲۵ درصد تغییر می کرد!)

    پاسخحذف