۱۳۸۸ بهمن ۱۵, پنجشنبه

آینده چراغ راه اکنون است

"عجیب است، ولی حقیقت دارد که زندگی روند بناکردن خاطرات آینده است" – ارنستو ساباتو – تونل

پیتر الکسویچ کروپوتکین، آنارشیست روس، نکته جالبی درباره آرمانشهر دارد. به نظر وی بیان آرمان ها صرفاً بیان رویاها و امیدها نیست بلکه همزمان (یا شاید کمی با فاصله) از ترس ها و نگرانی های ما هم حکایت دارد. اغلب ما این تجربه را داشته ایم که پس از شرح برداشتمان از یک زندگی آرمانی، شغل آرمانی، رابطه آرمانی، "خانه آرمانی"، حکومت سیاسی آرمانی و نظام آموزشی آرمانی با این پرسش مواجه شویم – حالا از جانب خودمان یا دیگری – که مگر می شود؟ جالب است که انسان ها مجبور نباشند زمان، نیروی کار و قوای ذهنی خود را برای تأمین معاش بفروشند اما مگر می شود پول را از دستگاه مبادلات اقتصادی حذف کرد؟ پس فرق آن ها که زحمت می کشند و آن ها که نمی کشند چطور معلوم شود؟ جالب است که امتحان را از نظام آموزشی حذف کنیم اما مگر می شود بدون نمره دادن پیش رفت؟ این طور که همه بی سواد از دانشگاه در می آیند. جالب بود اگر می شد رابطه انسانی را بدون توقع، قید و بند و تملک پیش برد ولی مگر می شود؟ باید تنوع طلبی آدمی را به شکلی مهار کرد. جالب است اگر دستگاه قضایی مجازات اعدام را حذف کند ولی با قاتلین چه کار باید کرد – قاتل که همیشه وجود دارد؟
بخش بزرگی از این ملاحظات از محافظه کاری ذاتی ما سرچشمه می گیرد؛ یعنی حاضر نیستیم بپذیریم که مشکلات نخ نمای یک الگوی قدیمی در شرایط جدید اصلاً بروز نخواهند کرد. با عوض شدن چارچوب کلی، بخش بزرگی از ریزه کاری های نگران کننده سابق هم از بین خواهند رفت.
پرسشی که پیش روی ماست این است که نحوه اداره نظام آموزش عالی در یک محیط آزاد و انسانی چگونه باید باشد. آیا مدل یکپارچه بالا-پایین مناسب است؟ آیا باید رئیس دستگاه اجرایی نماینده، معاون، یا وزیری را انتخاب کند که سیاست های تمامیت خواهانه حکومت را با "انتصاب" روسای مراکز آموزش عالی ادامه و انتقال دهند؟ و بعد این افراد که لزوماً و غالباً سواد علمی لازم را ندارند با شیوه های بدوی خود طرح های ارتقای حوزه های مختلف معرفت را بریزند؟ یا می شود نظام آموزش عالی یک کشور را با یک مدل آرمانی پایین-بالا خم اداره کرد؟ که در آن اعضای هیئت های علمی، دانشجویان و کارمندان هر واحد آموزشی روسا و معاونین هر واحدی را خود انتخاب کنند و نمایندگانی هم به مجمع عمومی نمایندگان دانشگاهیان معرفی کنند تا برای بدنه آموزش عالی کشور تصمیم بگیرند.
جذابیت مدل آرمانی بر کسی پوشیده نیست. در مدل آرمانی – برخلاف مدل کامرانی - سیاستمداران بی مایه، کم سواد، نژادپرست، متقلب و بددهن که به دلیل مناسبات نصبی یا سببی سکان اداره شوراها و مجامع اصلی تصمیم گیری های آموزش عالی را به دست گرفته اند هرگز تا آن رده ها بالا نمی روند (و البته این امر خود نشان می دهد که چرا مصادیق این نوع سیاستمدار که امروز در حال تصمیم گیری برای نظام آموزشی ما هستند، این گونه کف کرده در برابر مطالبات جامعه (دانشگاهی) ایستاده اند –این طور که داریم آینده را به یاد می آوریم، پای پاره آجر شدن نان در میان است).
اما آن چه لازم است بدان توجه کنیم همان ترس از شرایط آرمانی است: "مگر می شود؟"ها. آیا در این مدل سیاست های مراکز بزرگ بر مراکز کوچک تحمیل نمی شود؟ آیا جذابیت این مدل فقط روی کاغذ است یا بازهم زد و بندها، گروه بندی ها، مناسبات اقتصادی درونی و بیرونی نظام آموزشی سیاست های آن را تعیین میکند – همان طور که در دموکراتیک ترین نظام های سیاسی جهان هنوز چنین است؟ آیا می شود آموزش را کاملاً از دولت گرفت و کاری کرد که آموزش-کاران خودشان برای خودشان تصمیم بگیرند – بی آن که حقوق آموزشی اساسی افراد پایمال شود؟ اگر اعضای یک واحد آموزشی برای واحد خود قواعدی را طرح بریزند که با استانداردهای سایرین همخوانی نداشته باشد (چه بالاتر باشد و چه پایین تر)، حدود اختیارات دخالت آن سایرین تا کجاست؟
بخش بزرگی از این سوالات را فیلسوفان تعلیم و تربیت حلاجی کرده اند و قصد من بازنویسی آن ها نیست (حالا به رسم امانت داری یا رسم تنبلی یا هر نوع رسم و رسوم دیگر). اما می خواهم بر یک نکته تأکید کنم. حال که برخی از ما داریم خاطرات یک آینده عاری از استبداد را به یاد می آوریم– و بیم ها و امیدهایمان را برملا می سازیم - فراموش نکنیم که آینده زیرسیستم های استبداد زده – مثل سیستم آموزش عالی – را هم به یاد بیاوریم.
پی نوشت: این ها را نوشتم چون کامران دانشجو گفته این حق مردم است که انتخاب کنند در چه محیطی می خواهند عالم شوند و این نشان می دهد که بر خلاف اسمش طرفدار مدل آرمانی است.

۴ نظر:

  1. حالا رئیس روسا رو ول کنین ... تو سخنرانیش گفته همونطور که کشورهای غربی به خاطر انکار هولوکاست پذیرش نمیدن به دانشجو ها یا برای استادی اجازه نمیدن ما هم به کسانی که به ولایت فقیه ملتزم نیستن اجازه ی استادی نخواهیم داد!!!!!!

    یحتمل جناب پروفسور مولانا و دوستان گرانمایه ی حامی دولت فعلی که منکر هولوکاستم هستن تو دانشگاه های آمریکا دارن نقش آبدارچی رو بازی می کنن!!!!

    پاسخحذف
  2. به مانند همیشه، بسیار عالی و پر بار و خواندنی و حاوی نکات قابل توجه بود.

    پاسخحذف
  3. belakhare aayande ro be yaad miyaarim yaa banaa mikonim? laalaash?

    پاسخحذف