(برای دانشجویان درس «فلسفهی زبان» دکتر نسرین)
همانطور که موریس در فصل ۲ کتاب اشاره میکند، به نظر میرسد میان اصل متن (context principle) و اصل ترکیبمندی (principle of compositionality) که هر دو موردِ دفاع فرگه هستند تعارضی وجود دارد. موریس این اصلها را این گونه صورتبندی میکند:
اصل متن: معنای یک واژه چیزی بیشتر از سهم آن در معنای جملههایی که در آنها واقع میشود نیست. (موریس، ص. ۲۴)
اصل ترکیبمندی: معنای یک جمله چیزی بیشتر از آنچه توسط معنای واژههایی که از ترکیب آنها ساخت شده و نحوهی ترکیب آنها تعیین میشود نیست. (موریس، ص. ۲۵)
به نظر میرسد در اصلِ متن اولویت در معنا به جمله داده میشود و معنای واژهها مشتق از معنای جمله در نظر گرفته میشود در حالیکه این اولویت در اصلِ ترکیبمندی معکوس میشود. چگونه میتوان فرگه را از این تعارض نجات داد؟ موریس راهحل خود را، که مدعی است مطابق دیدگاهی است که در آثار دیویدسن یافت میشود، در صفحهی ۲۶ کتاب ارائه میدهد و در پاروقی ۱۱ در همان صفحه اشاره میکند که دامت راهحل بدیلی ارائه کرده است.
دامت راهحل خود را برای نجات فرگه از این تعارض در فصل اولِ کتاب فرگه: فلسفهی زبان مطرح کرده است. مطابقِ نظر دامت اداعای فرگه در دفاع از دو اصل فوق را میتوان به صورتِ شعار زیر صورتبندی کرد:
معنای جمله برای تبیین بنیادی است، اما معنای واژه برای تشخیص بنیادی است. (دامت، ص. ۴)
توضیح اینکه از نظر دامت دفاعِ فرگه از اصل ترکیبمندی ناظر بر معرفتِ ما به معنای جمله و قدرتمان در تشخیص معنای جملهها و فهم آنها است. بر این اساس "معرفت ما به معنای هر جملهای از معرفت قبلی ما به معنای واژههای تشکیلدهندهی آن به همراه توجه به نحوهی ترکیب آنها در جمله است" (دامت، ص. ۴) دامت مدعی است که هر نظریهی معنایی که از اصل ترکیبمندی به این معنا دفاع نکند نمیتواند توانایی ما در درکِ جملههای جدید را توضیح دهد.
اما اصل متن از نظر دامت ناظر بر ارائهی تبینی برای معناداری جملهها و واژگان است. به عبارت دیگر اصل متن در پاسخ به این پرسش اهمیت مییابد که جملهها و واژهها به واسطهی چه چیز معنادار هستند و دارای معنای خاصی میشوند که دارند. مطابق این اصل یک واژه به واسطهی نقشاش در معنای جملههایی که در آنها واقع میشود معنادار است و براین اساس معنای خاصی را که دارد به دست میآورد. بنابراین در تبیین معناداری، جمله عنصر اساسی است ولی در درک و تشخیص معنا کلمه عنصر بنیادی است.
البته روشن است که برای اینکه جمله این نقشی بنیادی را در تبیین معنادارای واژهها ایفا کند، لازم است بتوان معناداری جمله را مستقل از معنای کلمههای به کار رفته در آن تبیین کرد. دامت در ادامهی این فصل از کتابش توضیح میدهد که فرگه چگونه این کار را انجام میدهد. (دامت، ص. ۵)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر