۱۳۸۸ بهمن ۵, دوشنبه

فلسفه ذهن در جهان سوم - قسمت چهارم

"آدميان از هيچ چيز روي زمين به اندازه تفكر نمي ترسند –بيشتر از نابودي – حتي بيشتر از مرگ ... تفكر ويرانگر و طغيانگر است، مهيب و هولناك است، تفكر نسبت به تعصبات، نهادهاي جاافتاده و عادت هاي آسايش بخش بي رحم است. تفكر به قعر جهنم سرك مي كشد و نمي هراسد. تفكر عظيم، چابك و آزاد است، نور جهان است، و شكوه بشر" – برتراند راسل

در سال 2006 مستندی به نمایش درآمد به نام "زیدان: تصویری از قرن بیست‌و یکم". در این مستند 17 دوربین از زوایای مختلف بر چهره زین الدین زیدان بازیکن خط میانی تیم رئال مادرید در یک باز خانگی تیم رئال مادرید در ورزشگاه سانتیاگو برنابئو متمرکز شده بودند و نود دقیقه تنها صورت او به چشم می آمد و صدای تماشاگران شنیده می شد. جدا از هنرنمایی یک فوتبالیست و فوتبال دانی چندین هنرمند یک نقل قول جالب از زیدان این مستند را خاص کرده بود. زین الدین می گفت: "خاطره من از هر بازی تنها به صورت چند فریم است".
کسانی که درس دادن شغل اصلی آن هاست مطمئناً چنین فضایی را تجربه کرده اند. خاطره شان از یک ترم درس دادن در چند فریم و چند جمله خلاصه می شود. و البته خاطرات اولین کلاس های درس بیشتر و بعضاً واضح ترند.
در نیمسال دوم سال تحصیلی 85-86 برای اولین بار و آخرین بار در گروه فلسفه علم شریف درس فلسفه ذهن را ارائه کردم و نقل قولی را که در ابتدای این پست از راسل آورده ام – به همراه یک نقل قول از دنت - در بالای طرحنوشت درس قرار دادم. نقل قول ها کار خودشان را کردند و تعداد شرکت کنندگان در جلسه اول زیادتر از حد یک درس متعارف کارشناسی ارشد شد. از آموزش خواستم (یا آن ها از من خواستند-درست یادم نمی آید) که از ثبت نام بیشتر ممانعت به عمل بیاید. چند جلسه ای که از ترمیم گذشته بود دانشجوی جوانی پیش از کلاس سراغم آمد و از من خواست کتباً و ایضاً با درج امضا، با اخذ درس فلسفه ذهن توسط او موافقت کنم. طبیعی است که جواب رد دادم ولی از سر کنجکاوی پرسیدم که تا به حال کجا بوده است و پاسخ گرفتم که در زندان. چند جمله ای دیگرهم بین ما درباره ماهیت جنایت و شدت مکافات رد و بدل شد و من دیدم "چاره ای ندارم" جز آن که با حضور او موافقت کنم. چند خطی نوشتم و امضایی پایش انداخت و تقریباً آمرانه از او خواستم که در بقیه کلاس ها بدون غیبت شرکت کند. جواب شنیدم که این مهم را از جلسه آینده انجام خواهد داد چرا که آن روز را باید با عجله به دادگاه می رفت. جمع صحبت های ما با هم در ادامه ترم و در فاصله استعمال دخانیات بین دو پاره درس روی هم به اندازه همین گفتگو هم نشد و البته من چیزی زیادی هم از آن به یاد ندارم. چیز خیلی زیادی از درس فلسفه ذهن هم یادم نمانده است. فراموشی نعمت است.

پی نوشت: سروش ثابت بعدها رتبه نخست کنکور کارشناسی ارشد را کسب کرد اما مانع از تحصیل او شدند. در این روزها هم خبر آمده است که به دوسال حبس تعزیری محکوم گردیده است. نمی دانم باید با عجله به بانک برود و پولهایش را در بیاورد یا مجال دارد این پست را بخواند. امیدوارم همیشه این فرصت را داشته باشد که به استادانش چیزی یاد بدهد.

۸ نظر:

  1. اگر قرار باشد شما اساتید محترم، چیزهای زیادی از دروسی که تدریس می کنید به یادتان نماند، وای به حال ما دانشجوها!که پشتمان را به شما گرم می بینیم.ضمنا چطور دانشجویی می تواند به استادی چیزی یاد بدهد که معتقداست "فراموشی نعمت است"؟!دراین دورانی که مادچارش هستیم به نظر تنها چیزی که نعمت نیست،فراموشی است.احتمالاآن نوع تفکری هم که به قعر جهنم سرك مي كشد و نمي هراسد، دچار فراموشی نمی گردد!

    پاسخحذف
  2. قدرتی خدا!
    حتی سال تدریس رو هم فراموش کردین

    پاسخحذف
  3. آقاي نسرين نوشتارهايتان را و شخصيتتان را دوست دارم و دنبال مي‌كنم. به زودي از نزديك جهت گرفتن مشاوره براي موضوع كارشناسي ارشدم خدممتان مي‌رسم و از نزديك ملاقاتتان خواهم كرد.
    آقاي دكتر مادهه شصتي‌ها چه بگوييم كه از بهترين دوران زندگي يعني جوانيمان تنها چنر فريم عجيب و درهم و برهم شبيه دريافت‌هاي آليس در سرزمين عجايب داريم. اينجا ماجرا همان ماجراي دو خط موازيست كه هر كاري دلشان بخواهد انجام مي‌دهند و تمامي اصول رياضي را درهم مي‌شكنند. امان از دو خط موازي، امان

    پاسخحذف
  4. موافقم
    امان از دو خط موازی، امان...

    پاسخحذف
  5. وافعا اینی که میگی خیلی جالبه چون من از کل زندگیم فقط چند تا فریم یادمه تازه اونم سال به سال داره بیشتر پاک میشه !!!!!!!!!!!!
    بازم از برقنامه ممنون

    پاسخحذف
  6. خطاب به دانشجوی دانشگاه شریف:
    زندگی و تجربه به آدمی درسهای زیادی می آموزد که از آن جمله فراموشیست.اگر احیانا با این جمله "فراموشی نعمت است "مشکل دارید پس شما یا عمری را در این دنیا سپری نکرده اید و یا بر طبق جمله برتراندراسل تعصباتتان بدون تفکر بر شما چیره شده است !

    پاسخحذف
  7. سروش ثابت را نمي شناسم اما مطمئنم كه نام وي صفتش نيز هست. مطمئنم (يا شايد دوست دارم)وضعيت ذهني مطمئني دارد. او مجددا و هر باره به قعر جهنم وطن مي رود و مي ترساند. سروش است . ترسناك است .

    پاسخحذف
  8. نيچه پاراگراف جالبي درباره ي فراموشي و وجدان داره. اگر اشتباه نكنم پاره ي اول جستار دوم تبارشناسي اخلاق. حداقل چند سال پيش كه خوندم اش برام جالب بود

    راستي، مهدي نسرين... دل ام برايت تنگ شده. شايد من رو هم به دست نعمات سپردي...

    پاسخحذف