۱۳۸۸ اسفند ۸, شنبه

فلسفه ذهن در جهان سوم - قسمت پنجم

"روشنگری همانا به در آمدن انسان است از حالت کودکی‌ای که گناهش به گردن خود اوست. کودکی يعنی ناتوانی از به کار گرفتن فهم خود بدون راهنمايی ديگران و اگر علت اين کودکی نه فقدان فهم، که نبود عزم و شجاعت در به کارگيری فهم خود بدون راهنمايی ديگران باشد، گناه آن به گردن خود انسان است. شعار روشنگری اين است: Sapere aude!، جسارت آن را داشته باش که فهم خود را به کار گيری!" روشنگري چيست؟ - منسوب به ايمانوئل كانت

خبر رسيده است كه رئيس سازمان مطالعه و تدوين كتاب هاي علوم انساني دانشگاه ها در ايران از تجديد نظر محتوايي در هشتاد كتاب خبر داده است و اعلام كرده اين كتاب ها بايد بررسي شوند تا موارد ابتذال و سخناني برخلاف فرهنگ كشور ما در آن ها وجود نداشته باشند. من شخصاً اين خبر را به فال نيكو مي گيرم چون هميشه بر اين نظر بوده ام كه مواردي مبتذل (نظير يگانه انگاري غيره قاعده مند)، وقيح (نظير برهان اتاق چيني) و مستهجن (نظير توصيف جهان ممكني از ضرورت) اين روزها در كتب فلسفه مثل نقل و نبات يافت مي شود. به همين منظور دست به ويرايش مجدد مقاله روشنگري چيست زدم؛ مقاله اي كه كانت در آن در مورد رابطه تفكر و روشنگري صحبت مي كند. متن تصحيح شده به شرح زير است:

روشنگري چيست؟
جهل و غرور دلايل اصلي اين است كه چرا بخش بزرگي از مردم، كمي پس از آن كه طبيعت ايشان را به بلوغ طبيعي رسانده در طول زندگي شان هم به دنبال بلوغ فكري مي گردند، و اجازه نمي دهند ديگران براي ايشان تصميم بگيرند و به جايشان فكر كنند. هر بچه اي مي داند كه بهتر است بزرگترهايش برايش تصميم بگيرند، و عجيب است كه بعضي بزرگان به اندازه بچه ها هم نمي فهمند. به راستي آدمي چه راحت صفاي كودكي اش را از دست مي دهد. اگر كتابي داشته باشم كه همه حقايق را در خود داشته باشد، و مرشدي كه كار وجدان را انجام دهد و حكومتي كه خير و صلاح اين دنيا و آن دنياي مرا از خودم بهتر بداند، ديگر به جز لجبازي چه دليلي مي توانم ارائه كنم كه بگويم مي خواهم خودم براي خودم بفهمم، تصميم بگيرم و زندگي كنم. چه ابله است كسي كه وقتي ديگران مي توانند به جايش تصميم بگيرند وقت و انر‍ژي خود را در اين كار كسالت بار هدر مي دهد. وقتي مي دانيم تنها رفتن چه خطرها دارد باز هم عده اي مهجور، تهي مغزانه سعي دارند از زندان فراتر روند.
از اين رو آدمي بايد دل خود را صيقل دهد و از صفاي كودكي اش خارج نشود و به آن حالت فرمانبرداري كودكانه دلبسته بماند و به ياد داشته باشد كه هرگز واقعاً مجال بالغ شدن به او داده نمي شود و بنابراين نبايد پاي عقل خود را از گليم مهجوريت درازتر كند. و بايد بداند كه حتی آن که خود را از بند کودکی برهاند نيز باز از سر گودالی کوچک نمی‌تواند پريد مگر با پای لرزان، و اگر هم روزي چيزي را خودش فهميد نبايد غره شود.
در عوض، اين که عامه ذهن خود را دست نخورده نگاه دارد شدنی است- و اين شدني است؛ و آنجا که عامه از توهم آزادی دست بكشد، روشنگری کمابيش ناگزير می‌شود. چراکه همواره، در ميان سرپرستان جاافتاده‌ی توده نيز كودكاني يافت می‌شوند که يوغ کودکی را چون شيرحلال مادر دوست دارند، در پيرامونشان لالايي هايي می‌پراکنند که ارزيابی خردمندانه‌ی ارزش هر انسان و گرايش ذاتی او به قيد و بند را ممکن می‌کند. با اين همه اين نکته را نيز نبايد از ياد برد که ای بسا تحريک برخی از سرپرستان ناتوان از رسيدن به روشنگری موجب شود تا توده‌ای از بند زيبايي و معصوميت کودکی آزاد شود. آری! خو گرفتن به پيش‌داوری بسيار انساني است، چرا که سرانجام گريبان‌گير همان کسانی می‌شود که خود يا پيشينيانشان آن را دامن زده‌اند. از اين رو، عامه نمی‌تواند به روشنگری برسد مگر با تمكين.
باری، برای اينگونه روشنگری هيچ چيز چندان ضروری نيست که انقياد، آن هم بی‌زيانترين انقيادهها، بستن دست و پاي خرد خويش در تمامی زمينه‌ها. اما حالی از هرسو اين بانگ به گوشم می‌رسد: «خرد بورزيد!» هنرمند می‌گويد: «خرد بورزيد! به سانسور تن ندهيد!» اقتصادان مي گويد: «خرد بورزيد! گول وعده هاي خوش و آب رنگ را نخوريد!» روشنفكر می‌گويد: «خرد بورزيد! ايمان كوركورانه نداشته باشيد!» در همه‌ی اين موردها آزادی – اين عامل نحس ضد روشنگري - توسعه مي يابد. اما کدام توسعه اي جلوی روشنگری را می‌گيرد و کدام نمی‌گيرد بل برای آن سودمند نيز هست؟ پاسخ من اين است: هيچ كس نبايد هيچ وقت در به کار بستن خرد خويش به گونه‌ای عمومی آزاد باشد و تنها اين است که می‌تواند روشنگری را در ميان انسان‌ها به پيش برد.
بنابراين، اگر پرسيده شود که آيا اکنون در دورانی بسر می‌بريم که به روشنايی رسيده است؟ پاسخ اين خواهد بود: بلي! ا بی‌گمان در برخي كشورها در دوران روشنگري هستيم و وظيفه شهروندان آن كشورها اين است كه با مديريرت جهاني خود روشنايي را به جهان هديه دهند. با توجه به وضعيت کنونی چيزها، راه سخت درازی مانده است تا آن که انسان‌ها همگی در وضعيتی باشند يا حتی بتوانند در اين وضعيت گذاشته شوند که در امور اين دنيا و آن دنياي خود دست از فردمحوري خود بردارند و به درستی و با اطمينان به امر و نهي ديگراني كه از ايشان عالمترند گوش دل بسپارند تا رستگار شوند.
اما نشانه‌های روشنی داريم بر اين که اکنون گستره‌ای جهت انقياد ايشان نهاده شده تا اجازه دهند ذهنشان را برايشان بپرورانند، و مانع‌های روشنگری همگانی يا بازگشت انسان‌ها به کودکی از دست رفته شان اندکي کم می‌شود. از اين ديدگاه، عصر حاضر عصر روشنگری است.

امانوئل كانت
تهران، 30 سپتامبر 1784

پي نوشت: اصل مقاله منسوب به كانت را مي توانيد اينجا بخوانيد.

۴ نظر:

  1. سلام و ممونون
    فکر کنم در ترجمه جملۀ دوم اشتباهی رخ داده. به ظور مشخص در این بخش: "اگر علت اين کودکی نه فقدان فهم، که نبود عزم و شجاعت در به کارگيری فهم خود بدون راهنمايی ديگران باشد، گناه آن به گردن خود انسان است"

    پاسخحذف
  2. سلام وب سایت مفیدی راه اندازی کردین من میخواستم بودنم که ایا میشه با مدیران ویا کاربرهاییکه مشتاق به فلسفه هستند هفته ای دو یاسه بار در یک فضایی بحث و تبادل نظر کرد؟ نمی دونم که شما در جریان هستید یا نه که به تازگی مسنجری امده که امکانات فوقالعاده داره و این امکان رو به کاربران میده که بتونند در رومها به بحث و تبادل نظر در باب موضوعات مختلف باهم بحث کنند به نظر من این میتونه بهترین راه برای ارتقای سطح اگاهی های افراد و همین طور توسعه بیشتر وبهتر سایت کنه چون با استدلال و بحث با افراد هست که میشه افکار رو توسعه داد. منتظر جوابوتون هستم. در ضمن من خودم مطالبی به عنوان دست نوشته دارم و همین طور یک فرضه ای که به اعتقاد من خیلی مهم هست حدود 2سالی هست که دارم روش کار میکنم.با این وجود اگه خواستید میتونم اگاهی های بیشتری رو راجع به این مسنجر متفاوت بهتون بدم. من خودم خیلی علاقه شیدید دارم که در جمعی خاص که علاقه مند به مباحث پیچیده فکری هستند حضور داشته باشم . منتطر جوابتون هستم عزیز

    پاسخحذف
  3. خیلی زیبا و خیلی تلخ

    پاسخحذف