۱۳۸۸ آذر ۲۱, شنبه

اندرفضایل سانسور و لاست

جان استوارت میل نمی دانست سانسور هم می تواند فضیلت داشته باشد. بنده ابتدا قصد نداشتم بیش از یکی- دو پست در مورد مسئله سانسور از دید جان استوارت میل و "درباره آزادی" مطلب بنویسم. هدفم بیش از آنکه خود میل باشد، نشان دادن تاثیر او بر فایرابند و پوپر بود. اما از برکت و "فضیلت" برخی کامنت ها در برخی وبلاگ ها (البته اشتباه نکنید، منظورم اصلاٌ وبلاگ فلسفه علم نیست) در ما به قول غربی ها روشنگری(enlightenment) یا به قول بودائی ها نیروانا (nirvana) اتفاق افتاد و به فضایل سانسور پی بردیم. پس تصمیم گرفتم بحث را ادامه بدهم و در پست های بازهم جدیدتر به نقدهای میل بر سانسور بپردازم. البته فضای سیاسی اجتماعی چند ماه اخیر هم بسیار از این گونه بحث ها می طلبد و هرکسی در فضای اخیرایران تنفس می کند اهمیت این بحث ها را با گوشت و خون و اعماق وجود حس می کند.

داستان آنست که بعضی وقت ها کسانی که رسالت خود را مبارزه با تهاجم فرهنگی "نرم" می دانند، دست به قلم می شوند و در انواع و اقسام وبلاگ ها و سایت ها کامنت می گذارند تا نویسندگان را از نوشتن در باب برخی موضوعات تحذیر کنند واز باب "تحدید" آزادی بیان بسیار مودبانه واز سر خیرخواهی آنها را "تهدید" کنند. البته این قصه در کشور گربه شکلی که بزرگانش آنرا آزادترین کشور دنیا معرفی کرده اند، ولی برحسب نمونه و "اتفاق" دهان فرخی یزدی با نخ و سوزن به دستور ضیغم الدوله قشقائی حاکم یزد به هم دوخته شده است، اصلاً تازگی ندارد و عجیب نیست.

علی ایحال پس از روشنگری یا نیروانا فهمیدیم از "فضایل سانسور" آنست که هر چقدر به حجم سانسور و تعداد سانسورچی ها افزوده شود، به همان میزان باید بحث در مورد فلسفه سانسور را جدی تر گرفت؛ چون دقیقاً همین واقعیت فریاد می زند که این مسئله بسیار مبتلابه ماست. به قول جناب هگل هر تزی آنتی تز دارد و به قول نیوتن هر عملی عکس العملی دارد، مساوی با آن و در خلاف جهت آن. یا به قول آن دوستان اغتشاش گر در 13 و 16 و قبل آن " ما بچه های ج.... بج...تا..."

با این توضیحات لطفاً به بنده گیر ندهید که این وبلاگ فلسفه علم است و چرا در آن در مورد فلسفه سیاست و سانسور مطلب می نویسی. اگر هم کسی چنین اشکالی کند پاسخ آنست که اگر وضع به همین منوال ادامه پیدا کند (البته من شخصاً به آینده خوشبینم) و همه ساکت باشیم، معلوم نیست که در "پس فردای" جناب فردید و رهروانشان همین فلسفه علم هم مغایر و نافی "علم الاسما تاریخی" دانسته نشود و مشمول سانسور قاطع برخی "دل آگاهان" مخالف "غرب زدگی زبون اندیشانه" نگردد. یعنی دود آسوده نشینی در چشم ساحل امن نشینان هم در آخرالامر خواهد رفت، چه بخواهند و چه نه.

در پست آینده بر اساس فرازهایی از "درباره آزادی" میل کوشش خواهم کرد استدلال طرفداران سانسور در دفاع از سانسور را صورت بندی کنم و از دید میل به آن پاسخ دهم. بازهم فصل دوم در باره آزادی با عنوان "درباره آزادی اندیشه و بیان" محور اصلی بحث است.

پی نوشت1: عنوان اولین سخنرانی فردید در دانشکده ادبیات به نقل از خودش "غرب زدگی و زبون اندیشی" بود. ر.ک به اینجا. فردید معتقد است زبون فارسی با پیروس یونانی هم معنی و هم ریشه است.
پی نوشت2: بگذارید فضای بحث را عوض کنیم! من این روزها سریال لاست (Lost) را دنبال می کنم. در قسمت اول سری دوم سریال با عنوان "مرد علم، مرد ایمان" جک شفرد و جان لاک (John Locke, Jack Shephardدوتا از شخصیت های اصلی، اتفاقاً اسم جان لاک در فیلم نامه برگرفته از نام جان لاک فیلسوف سیاسی و معرفت شناس انگلیسی قرن هفدهم است) بحث علم و دینی جالبی در مورد نسبت ایمان و علم و امکان معجزه کردند. به علاوه رویکرد جناب اکو (Mr Eco)، قاچاق چی ای که بعداً کشیش شد، نسبت به ایمان برایم جالب است. بر این اساس صحبتم از روشنگری و نیروانا نباید عجیب باشد! شاید بعدها در مورد فلسفه لاست باز هم بنویسم. بعد از نمایش سریال از شبکه ABC و شبکه های دیگر چندین کتاب در زمینه لاست و فلسفه به نگارش در آمدند، مانند این کتاب که مجموعه مقالاتی است به قلم افراد مختلف، ویراسته شارون کی (Sharon Kaye) از انتشارات Blackwell.
در لاست دیوید هیوم و روسو هم داریم. برای دیدن لیستی از فیلسوفانی که شخصیتی به همین نام در سریال لاست دارند ر.ک به این لینک در لاست پدیا. اکثر فیلسوفان لاست، فیلسوفان سیاست و حقوق اند یا در کنار شاخه های دیگر فلسفه، یدی طولا در فلسفه سیاست و حقوق دارند. داستان سریال لاست با سقوط یک هواپیمای مسافربری درجزیره ای ناشناخته آغاز می شود و زندگی در آن جزیره بسیار شبیه زندگی در وضع طبیعی (state of nature) مورد اشاره فیلسوفان نظریه پرداز قرارداد اجتماعی کلاسیک، به خصوص لاک و روسو، پیش یا در آستانه تشکیل حکومت بر اساس قرارداد اجتماعی است.
عواملی را که از دید فیلسوفان قرارداد اجتماعی وجود حکومت را بر وضع اولیه ای که در آن هیچ حکومتی وجود ندارد برتری می دهد، مانند تامین امنیت و صلح و برقراری قانون، به خوبی می توان در سریال لاست مشاهده کرد.

۷ نظر:

  1. 100 میلیون دارن خرج میکنن که پوشش بازیگران لاست رو با پی هوتوشاپ، اسلامی کنن که بشه از صدا و سیما پخش کرد، اونوقت شما دارین هزینه مملکت رو به باد فنا میدین و غیرمجازشو میبینید، وامصیبتا، وااسلاما، واقباحتا

    ببخشید این ناشناس شماره یک، من هرجور حرفشو خوندم، اثری از تهدید ندیدم، شما پیازداغشو زیاد میکنید یا چی

    ضمنا، ناشناس دوم که اینقدر در امر تحریک و تهییج مهارت دارن، در امر اعتراض و مبارزه هم به همین خوبی عمل میکنن، یا فقط لنگش کن بلنده؟ و امیدوارم به عنوان گام اول، نظراتشون رو با یه اسم واقعی، نه حتی الزاما اسم خودشون بنویسن

    3) این ترتیب نویسنده ها که بالا سمت چپ صفحه جابه جا میشه، احیانا ربطی به اولویت چک کردن وبلاگ از طرف اونا داره یا چی؟ و اگه جواب مثبته عرض کنم که به راحتی میشه حدس زد که ناشناسها چه کسانی هستند، واقعا مشفقانه و دلسوزانه بود، به جون خودم

    پاسخحذف
  2. در این که فردید بد فهمیده شده لااقل من یکی شکی ندارم ! و بعد در این هم که تفکر فردید آخرالزمانی نیست ، همان طور که تفکر نیچه آخر الزمانی نیست و نه تنها نمی خواهد با آمدن امام منتظر زودتر تمام کند بساط روزگار را ، بلکه پس فردایش را روزگار بهتری می داند و دوران ابرانسان ها ، لااقل باز من یکی شک ندارم.
    بعدتر در این که خیلی ها هم به اسم فردیدی بودن دارند هر غلطی که می خواهند می کنند هم شک ندارم ، حتی این که فردید به جز تفکرش غلط های اضافی تر هم کرده باز شک ندارم.
    اما نکته را اینجا می دانم که لااقل فردید شاگردهایی داشته که فردیدی اند ، یعنی دنبال پس فردایی هستند و روزگار بهتری را طلب می کنند و اتفاقا همین امروز دارند توی خیابان ها کتک هم می خورند برای این که پس فردایشان بهتر شود.بعضی هایشان هم به خاطر همان که نرم بوده اند ( انگار بعضی ها با نرم مشکل دارند و سفتش را بیشتر دوست دارند. که هی در رسانه ی ملی می گویند اینها می خواستند نرم بکنند و غیره ! ) لااقل چند باری تا وزارت فخیمه ی اطلاعات هم رفته اند و آمده اند. بعضی هایشان هم درویش و تارک دنیا شده اند.
    خلاصه این که اگر فردید غلط اضافی کرده ، عده ای به اسم او غلط اضافی کرده اند ( و می کنند ) و خیلی چیزهای دیگر ، دلیل نمی شود که از تفکرش همین جوری سر سری بگذریم ، و یا حتی تفکرش را غلط اضافه بدانیم ، می شود رویش حرف زد آقا جان . نه به سبک دختربچه ی روزنامه نگاری که برای این که پرونده ی فردید یک روزنامه یا مجله کامل شود تند تند چند صفحه ای بنویسد و برود و ماه بعد هم در ویژه نامه ی سینمایش از سینمای کیارستمی بنویسد. و نه حتی به سبک آن مترجم بزرگی که در یک فایل پی دی اف بیاید و یک اسطوره ی فلسفه بسازد و بعد هم بکوبدش زمین و نابودش کند. این که بتوان تفکر را از آدمش ( خاصه آن که آدمش ناجور هم باشد ) جدا کرد ، کار سختی است ، اما بزرگ است.

    پاسخحذف
  3. هموطنان عزیز!
    برپایه خبرهای بسیار موثق شامگاه امروز شنبه ؛ در پی نشست سه ساعته در بیت رهبر رژیم با حضور سران کودتا از جمله
    سردار وحید سردار جعفری سرلشگر فیروزآبادی شیخ حسین طائب اصغر حجازی مجتبی خامنه ای غلامعلی حدادعادل سردار احمدی مفدم حیدر مصلحی سردار محمدرضا نقدی در حضور سید علی خامنه ای و رئیس دفترش محمدی گلپایگانی در حالیکه اکثریت حاضران خواستار دستگیری مهندس موسوی و حجت الاسلام مهدی کروبی و سید محمد خاتمی شده و نیز به تحت نظر قرار دادن هاشمی رفسنجانی نظر دادند خامنه ای دادن نظر نهائی خود را موکول به فردا کرد با اینهمه به گفته یک منبع بسیار مورد اعتماد احتمال دارد که سران کودتا امشب دست به یک سلسله اقدامات حاد از جمله دستگیری تعدادی از چهره های مبارز بزنند.لحظات حساسی را میگذرانیم ...باید با هشیاری توطئه کودتاچیان را خنثی کنیم. هر خبر تازه ای شد شما را در جریان خواهم گذاشت. لندن ساعت ۹ شامگاه شنبه نیم ساعت پس از نیمه شب در خانه پدری .

    علی رضا نوری زاده

    پاسخحذف
  4. به Roadruner:
    مرسی از توجه ات و به خصوص کامنت سوم که سریع ترین خبری بود که در مورد آن مسئله شنیدیم و البته خوشبختانه فعلاً به خیر گذشت.

    1- با اینکه هرکسی حتی المقدور با اسم خودش بنویسه موافقم.البته خوب حتی المقدور.
    2- پیاز داغ را نمی دونم. ولی خوب این نوشته نوعی هشدار بود به طرف سانسورچی. البته اگر من از آن کامنت کذائی اشتباه برداشت کرده بوده باشم و صرفاً یک شوخی بی مزه یا ضعف کاربرد زبان انگلیسی بوده که چه بهتر. باز ممنون از توجه ات و اکتیو بودن در وبلاگ.

    به کارتاژ:
    خوشحالم ازآشنائی با شما و وبلاگ جالبتان. فردید برای من اینجا نوعی استعاره هم هست بجای نام بردن از کسانی که در داخل کشور اسم بردن از آنها مشکل است. ولی خوب من هرچه آثار فردید را می خوانم، در حسن نیت نداشتن او نمی توانم تردید نکنم. به خصوص ادبیات او امروز نزد برخی ضد سبزها جاافتاده است. ولی باز قبول دارم نکته قابل استفاده هم می توان در آثارش، جدا از شخصیت نه جندان دلچسبش، پیدا کرد. متشکرم.

    پاسخحذف
  5. به roadrunner:

    راستی یادم رفت بهت بگم به نظرم جابجا شدن اسم ها در ستون سمت چپ رابطه مستقیمی که چه کسی آخرین بار اکانت وبلاگ را چک کرده ندارد. لااقل پیچیده است به نظرم!

    پاسخحذف
  6. به کارتاژ:
    راستی این را هم اضافه کنم. در مورد فردید یکی از مهم ترین مباحث آن است که افکار او چقدر واقعاً هایدگری است. این پرسشی است که البته هایدگرشناسان باید به آن پاسخ بدهند. فکر کنم احسان شریعتی منبع موثقی برای پاسخ دادن به این سئوال پاشد چرا که پایان نامه دکتری اش را روی این مسئله گذرانده.

    ولی حتی اگر فردید را نسخه درستی از هایدگر بدانیم، باز باید دید آیا نسبتی میان تفکر هایدگر و نازیسم وجود داشته یا نه. من فکر می کردم این بحث ها مد ایران است، ولی در ایتالیا دوستی رومانیائی و متخصص در فلسفه های قاره ای گفت روی این بحث (نسبت میان اندیشه هایدگر و سیاستی که او در زمان جنگ جهانی از آن حمایت کرد) هنوز در فرانسه دعوای مفصلی برقرار است و موافقان و مخالفان جدی در هر دو طرف دارد.

    به هر حال موافقم باشما که اگر و تنها اگر بشود افکار فردید را منفک از سیاست مورد حمایت او خواند و یا نشان داد او واقعاً طرفدار سیاست های ضد لیبرال و حذفی و ضد دگراندیش نبوده، در افکارش می توان نکات به درد بخوری هم یافت.

    پاسخحذف
  7. با سلام به همه
    مطلبی با عنوان:
    شیطنت سازندگان سریال لاست در سری جدید(فصل 6) علیه ایران
    در وبلاگ نلبکی منتشر شده که پیشنهاد میکنم حتما بخوانید!

    www.nalbeky.blogfa.com

    پاسخحذف