۱۳۸۹ دی ۹, پنجشنبه
اربابِ واژهها ۲
۱۳۸۹ دی ۶, دوشنبه
اربابِ واژهها
ولایت عهد با پسر بزرگتر پادشاه که مادرش ایرانی الاصل باشد خواهد بود در صورتی که پادشاه اولاد ذکور نداشته باشد تعیین ولیعهد برحسب پیشنهاد شاه و تصویب مجلس شورای ملی به عمل خواهد آمد مشروط برآنکه آن ولیعهد از خانواده قاجار نباشد ولی در هر موقعی که پسری برای پادشاه بوجود آید حقاً ولایت عهد با او خواهد بود.
ماده واحده- منظور از مادر ایرانی الاصل مذکور در اصل ۳۷ متمم قانون اساسی اعم است ازمادری که مطابق شق دوم از ماده ۹۷۶ قانون مدنی دارای نسب ایرانی باشد یا مادری که قبل از عقد ازدواج با پادشاه یا ولیعهد ایران به اقتضاء مصالح عالیه کشور به پیشنهاد دولت و تصویب مجلس شورای ملی به موجب فرمان پادشاه عصر صفت ایرانی به او اعطاء شده باشد.
۱۳۸۹ دی ۴, شنبه
ابهامی در قانون اساسی
اصل ۱۴:
به حکم آیه شریفه «لا ینهاکم الله عن الدین لم یقاتلوکم فی الدین و لم یخرجوکم من دیارکم ان تبروهم و تقسطوا الیهم ان الله یحب المقسطین» دولت جمهوری اسلامی ایران و مسلمانان موظفند نسبت به افراد غیر مسلمان با اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامی عمل نمایند و حقوق انسانی آنان را رعایت کنند. این اصل در حق کسانی اعتبار دارد که بر ضد اسلام و جمهوری اسلامی ایران توطئه و اقدام نکنند.
خوانش اول: مسلمانان موظف نیستند نسبت به افراد غیر مسلمانی که بر ضد اسلام و جمهوری اسلامی ایران توطئه و اقدام میکنند، با اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامی عمل نمایند و حقوق انسانی آنان را رعایت کنند.
توضیحِ بدیهی و بیربط: نویسندهی این پست هیچ مسئولیتی در قبال محتوای اصل فوق و "حقوق انسانی" افراد ندارد.
۱۳۸۹ دی ۲, پنجشنبه
۱۳۸۹ آذر ۲۳, سهشنبه
در کدام جهان ممکن زندگی می کنیم؟
۱۳۸۹ آذر ۶, شنبه
آزمون دكتراي مطالعات علم
۱۳۸۹ آذر ۲, سهشنبه
عجایب الاساتذه و عجایب التلامیذ
تندنویسی گفتوگویی در دانشکدهی فلسفهی دانشگاهی کمابیش معتبر در تهران که ناخواسته استراق سمع کردم:
استاد: در پایاننامه [کارشناسی ارشد] میخواهید به چه سوالی پاسخ دهید؟
دانشجو: میخواهم نگاهی جدید به علیت، استقراء و قوانین طبیعت از نظر هیوم بیندازم.
استاد: اما نظر هیوم دربارهی علیت که واضح است. آراء هیوم دربارهی استقراء هم که در کتابها هست.
دانشجو: حقیقت آن است که من در تابستان اخیر مریض شدم و دکتر گفته نباید کار سنگین بکنم.
۱۳۸۹ آبان ۲۸, جمعه
نسبی گرایی در فلسفه اخلاق
یک مطلق گرای اخلاقی به یک نسبی گرای اخلاقی می رسد و به او می گوید حتی اگر کسی فکر کند شکنجه به لحاظ اخلاقی در همه فرهنگ ها ناپسند نیست، اما کارهایی هست که در هر شرایطی و در هر فرهنگی ناپسند است: مثلاً ما را از یکی دوسالگی از برخی کارها بر حذر داشته اند و طبیعی است که هر چه سنمان بالاتر رفته قباحت این گونه اعمال برایمان بیشتر شده است- این جا و آن جا هم ندارد. نسبی گرا هرچه زور می زند نمی تواند شرایطی را رو کند که، در آن شرایط، آن عمل ناپسند اشکالی نداشته باشد و این گونه است که کارزار را به مطلق گرا واگذار می کند. اما جهان بر پاشنه ای می چرخد و آن عمل مجاز دانسته می شود و قبح ماجرا می ریزد و حتی از ملت خواسته می شود آن عمل را تشویق کنند و سراب مطلق گرایی در اخلاق نقش بر آب می شود.
پی نوشت: درس های فلسفی فوتبال ایران بیشمار است.۱۳۸۹ آبان ۲۴, دوشنبه
متکلمِ معالغیر
۱۳۸۹ آبان ۱۶, یکشنبه
زالزالك چيني در روز جهاني فلسفه
تا همين اواخر كلاً اميدم را از دست داده بودم كه زماني گزاره "این سه تا شب اون سه تا شب هر سه تا شب سه شنبه است" درست از كار دربيايد. اما هميشه در نااميدي جايي براي اميد هست.
بنابر اعلام سایت رسمی یونسکو روز جهانی فلسفه سومین پنج شنبه ماه نوامبر است که در ایران مصادف شده است با يك شنبه سي آبان، دو شنبه اول آذر و سه شنبه دوم آذر. و این اتفاق بسیار مهمی برای فلسفه در ایران است چرا که بعد از سال ها مالکیت انحصاری کلیسای کاتولیک بر گزاره 1=3 با برگزاری سه روزه روز جهانی فلسفه ما هم سهمی در یکی گرفتن سه و یک خواهیم داشت (حتی می توانیم سریعاً 1=4 را از آن خودمان کنیم و مثلاً روزجهانی آمار را در چهار روز برگزار کنیم).
برخی از دوستان ساکن داخل با شجاعت اعلام کرده اند که در این برنامه شرکت می کنند؛ برخی از خارج نشنیان هم با شجاعت اعلام کرده اند شرکت نمی کنند (هنوز عکس این موارد با چشم غیر مسلح رویت نشده است). اما این یکی انگاشتن سه و یک در یک وضعیت فوق هگلی باعث می شود که بشود همزمان هم در روز جهانی فلسفه شرکت کرد و هم آن را تحریم کرد: مثلا يك شنبه را تحریم کنیم و دوشنبه را شرکت کنیم. این وضعیت خاص که در مورد هیچ روز جهانی دیگری اتفاق نمی افتد بی تردید نشانگر اهمیت فلسفه و توانایی ایرانیان در تولید و هضم تناقضات است.
عده ای هم به حضور آقای حداد عادل به عنوان دبیر همایش روز جهانی فلسفه در ایران معترضند و این امر را متناقض با روح فلسفه می دانند. اولاً من شخصاً چون فیزیکالیست هستم فکر می کنم آدم ها روح ندارند چه برسد به این که فلسفه روح داشته باشد و به این ترتیب حضور ایشان علی الاصول در مغایرت با روح هیچ چیزی نیست ( آن ها که دوآلیست هستند بروند یک فکری برای روح خودشان و روح فلسفه بکنند). ثانیاً ایشان چندین سالی سخنران پروپاقرص مراسم 13 آبان یا همان روز مبارزه با استکبار جهانی بوده است و تجربه درخشانی در مورد روزهای جهانی دارد و به نظرم به خوبی می تواند از عهده دبیری روز جهانی فلسفه در آید. در واقع شخصیت جهانی و چند وجهی ایشان که تقریباً می تواند درباره هر موضوعی برای هر گروهی صحبت کند یاد آور مرحوم فقید سعید برتراند راسل است. برگزاری روزفلسفه در ایران می تواند به فیلسوفان غربی این نکته را یاد آور باشد که هرچند شما بعد از امثال سارتر و راسل دیگر فیلسوف درجه یکی ندارید که در سیاست هم دخالت کند ولی ما حداقل برعكسش را داريم. حتی با توجه به نزدیکی روز مبارزه با استکبار جهانی و روز جهانی فلسفه می شود یک ده روزی را به عنوان دهه مبارزه با فلسفه استکبار جهانی یا دهه مبارزه با استکبار جهانی فلسفه یا دهه فلسفه مبارزه با استکبار جهانی یا ترکیباتی دیگر از این دست اختصاص داد .
اما در مورد خودم باید بگویم که ما بر اساس یک سنت بسیار پر سابقه خانوادگی - که قدمت آن به 1389 یعنی امسال برمی گردد - سومین پنج شنبه نوامبر هر سال را برای چیدن زالزالک به خارج از تهران می رویم. با توجه به مصادف شدن سومین پنج شنبه نوامبر امسال با روزهای يك شنبه، دو شنبه و سه شنبه 30 آبان تا 2 آذر، متأسفانه من در آن چند روز در تهران نخواهم بود و البته می توانم حدس بزنم که دچار تألمات روحی خواهم شد. ولی چاره چیست؟ سنت ها را نباید زیر پا گذاشت.
۱۳۸۹ آبان ۱۰, دوشنبه
دامت و مسئولیت اجتماعی
از کاوه لاجوردی بابت راهنماییهایش برای بهتر شدن ترجمه ممنونم.
۱۳۸۹ آبان ۹, یکشنبه
۱۳۸۹ آبان ۸, شنبه
حکومت و حکمت
اگر موافق باشید می شود یک بحثی را در کامنت ها، ولو بدون ذکر نام، راه انداخت. به خصوص ماها که ایران نیستیم برایمان جالب است نظر دوستانی که داخل کشور هستند را بدانیم.
۱۳۸۹ آبان ۲, یکشنبه
۱۳۸۹ مهر ۲۴, شنبه
مهمترین فیلسوف علم قرن بیستم
۱۳۸۹ مهر ۲۱, چهارشنبه
نجات فرگه؛ راهحل دامت
اصل متن: معنای یک واژه چیزی بیشتر از سهم آن در معنای جملههایی که در آنها واقع میشود نیست. (موریس، ص. ۲۴)
اصل ترکیبمندی: معنای یک جمله چیزی بیشتر از آنچه توسط معنای واژههایی که از ترکیب آنها ساخت شده و نحوهی ترکیب آنها تعیین میشود نیست. (موریس، ص. ۲۵)
دامت راهحل خود را برای نجات فرگه از این تعارض در فصل اولِ کتاب فرگه: فلسفهی زبان مطرح کرده است. مطابقِ نظر دامت اداعای فرگه در دفاع از دو اصل فوق را میتوان به صورتِ شعار زیر صورتبندی کرد:
معنای جمله برای تبیین بنیادی است، اما معنای واژه برای تشخیص بنیادی است. (دامت، ص. ۴)
"او"ی کاستانیدا
۱۳۸۹ مهر ۱۳, سهشنبه
رواداری گفتاری، تعصب نوشتاری
It must be obvious to you that I'm a person who has suffered -and who continues to suffer- serious discrimination regarding my idiolectal spelling. And I wish to point out that in, say, the seventeenth century, people were much more liberal about such things than we are today. (Kaplan, 1990, p. 99)
۱۳۸۹ مهر ۱۲, دوشنبه
نظریهی شهودی زبان در آثار ارسطو و هابز
Spoken words are the symbols of mental experience and written words are the symbols of spoken words.
The general use of speech is to transfer our mental discourse into verbal, or the train of our thoughts into a train of words, and that for two commodities; whereof one is the registering of the consequences of our thoughts, which being apt to slip out of our memory and put us to a new labour, may again be recalled by such words as they were marked by. So that the first use of names is to serve for marks or notes of remembrance. Another is when many use the same words to signify, by their connexion and order one to another, what they conceive or think of each matter; and also what they desire, fear, or have any other passion for. And for this use they are called signs. Special uses of speech are these: first, to register what by cogitation we find to be the cause of anything, present or past; and what we find things present or past may produce, or effect; which, in sum, is acquiring of arts. Secondly, to show to others that knowledge which we have attained; which is to counsel and teach one another. Thirdly, to make known to others our wills and purposes that we may have the mutual help of one another. Fourthly, to please and delight ourselves, and others, by playing with our words, for pleasure or ornament, innocently.